کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمدپاشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محمدپاشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad pāšā) از نامهای مرکب ، ← محمد و پاشا .
-
واژههای مشابه
-
صوفی محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
صوفی محمدپاشا. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یکی از صدراعظم های دوره ٔ سلطان محمدخان رابع بود. در ابتدای حال یکی از سپاهیان بود، سپس به باقی پاشای دفتردار پیوست و کدخدای او گردید. بسال 1038 هَ . ق . رئیس ینی چری ، سپس بسنجاقهای آیدین ، صاروخان و مغنیسا ت...
-
صادق محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
صادق محمدپاشا. [ دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمدپاشا صادق شود.
-
لالا محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
لالا محمدپاشا. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
داماد محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
داماد محمدپاشا. [ م ُ ح َم م َ ](اِخ ) رجوع به محمدپاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
بالطه جی محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
بالطه جی محمدپاشا. [ طَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) از وزرای بزرگ روزگار سلطان احمدخان سوم است . او در سال 1070 هَ . ق . در قصبه ٔ عثمانجق بدنیا آمد، در جوانی جزء تبرداران (مأموران حریق ) به دربار عثمانی وارد شد، آوازی خوش و روئی زیبا داشت و بهمین سبب ل...
-
جستوجو در متن
-
زال پاشا
لغتنامه دهخدا
زال پاشا. (اِخ ) پدر محمدپاشا حاکم عادلجوز از امرای عثمانی معاصر شاه عباس اول است . رجوع به تاریخ عالم آرای عباسی ص 664 و 783 شود.
-
دواتدار
لغتنامه دهخدا
دواتدار. [ دَ ] (اِخ ) محمدپاشا. یکی از سیاستمداران و رجال نامی و دانشمند و باکفایت عثمانی است که به نخست وزیری رسیده است . وفات وی به سال 1166 هَ. ق . در مصر اتفاق افتاد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
اشقودره لی
لغتنامه دهخدا
اشقودره لی . [ اِ دَ رَ ] (اِخ ) نام خاندانی که از اوایل قرن 12 هَ . ق . تا اوائل قرن 13 هَ . ق . در ایالت اشقودره فرمانروائی کرده اند. مؤسس حکومت آنان محمدپاشا بود که اصلاًاز ازبکها بشمار میرفت . رجوع به قاموس الاعلام شود.
-
کوپریلی
لغتنامه دهخدا
کوپریلی . [ ک ُ ] (اِخ ) محمدپاشا یکی از مقتدرترین صدراعظم های دولت عثمانی (متوفی 1072 هَ . ق .). وی نخست خزانه دار خسروپاشا، میرآخور قره مصطفی پاشا و بعد والی ایالات شام و قدس و طرابلس گردید. کوپریلی در سال 1061 به وزارت رسید، سپس حاکم طرابلس شد و پ...
-
سپاهی زاده
لغتنامه دهخدا
سپاهی زاده . [ س ِ دَ] (اِخ ) مولی محمدبن علی . متوفی بسال 997 هَ . ق . که تقویم البلدان را بترتیب حرف معجمه مرتب کرده و اضافاتی بر آن کرده است و نام آن را اوضح الممالک الی معرفة البلدان و المسالک نهاده است ، که به سال 980 از آن فارغ شده و به سلطان م...
-
یحیی خان
لغتنامه دهخدا
یحیی خان . [ ی َح ْ یا] (اِخ ) حکاری نام رئیس عشایر حکاری . در سال 1026 هَ . ق . شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنةالروم فرستاد. عثمانیان سعی بسیار کردند که طوایف کردرا بر ایرانیان برانگیزند ولی رؤسای آن طوایف مثل ضیاءالدین خان فرزند شرفخا...
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) بطنی است از بنی مسروح که مالک مرز «رابغ» و نیز مالک اراضی فراوان دیگر که «درب الحج » از آن جمله است ، میباشند. زبید خود به چندین رشته تقسیم میگردد بدین قرار: صُحُف ، عُصوم ، مَغارِبة، صَیّادة، وُفْیان ، جَعاثِهة، هُنود، جَراجِ...