کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محقق دوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ماصدق
لغتنامه دهخدا
ماصدق . [ ص َ دَ ] (ع اِ مرکب ) در اصل ماصدق علیه بود یعنی آنچه صادق شد بر آن . در محاوره به معنی مضمون و معنی مستعمل . (غیاث ) (آنندراج ). کلمه ٔ فعل مأخوذ از تازی ، هرچیزی که بیان شود و ثابت و محقق گردد و در محاورات بیشتر به معنی مضمون و معنی استع...
-
شمس الدین
لغتنامه دهخدا
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن فخرالدین مسعودبن عزالدین حسین دوم از ملوک شنسبانیه ٔ بامیان است . وی برادر حسام الدین علی است . سال وفاتش معلوم نشد، ولی آنچه محقق است تا سنه ٔ 586 در حیات بوده است ، زیرا در همین سال بود که سلطانشاه بن ایل ا...
-
استین
لغتنامه دهخدا
استین . [ اِ ی ِ ] (اِخ ) خاندان مشهور طابع و کتابفروش و محقق فرانسوی . مشهورترین افراد این خاندان از این قرارند: رُبِر، مولد پاریس . او راست : گنجینه ٔ زبان لاتین . وی پدر لغویین فرانسه است . (1503 - 1559 م .). || پسر وی هانری دوم ، مولد پاریس . او ...
-
کاشف الغطاء
لغتنامه دهخدا
کاشف الغطاء. [ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) موسی بن شیخ کبیر، شیخ جعفر مذکور فوق از متبحرین فقهای شیعه و از اساتیدکبار فقه بلکه بتصدیق بعضی از اجله خلاق فقه و به اصول و قواعد آن بصیر بوده و چشم روزگار مانند او را ندیده و والد معظّمش نیز او را بتمامی فقهای ...
-
زراه اکفوده
لغتنامه دهخدا
زراه اکفوده . [ زَ اَ دِ ] (اِخ ) دریای خزر باشد چه اکفوده نام آن دریا است ، همچو دریای عمان و دریای قلزم و امثال آن . (برهان ). دریای اسکون . (ناظم الاطباء).... چه اکفوده نام آن دریاست . (فرهنگ رشیدی )... لهذا دریای خزر را ز راه اکفوده گویند... زیرا...
-
اعیان نجسة
لغتنامه دهخدا
اعیان نجسة. [ اَ ن ِ ن َ ج ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فقها اشیائی را گویند که بذات خود نجس هستند. مقابل اعیان متنجس . و آن را نجاسات نیز گویند. محقق در کتاب شرایعالاسلام آرد: نجاسات ده قسم است : اول و دوم بول و غایط از جاندارانی که خون...
-
باروشه
لغتنامه دهخدا
باروشه . [ ش ُ ](اِخ ) شهری است از قسمت غربی سرقسطه از نواحی اندلس شرق واقع در قسمت شرقی قرطبه نزدیک سرزمین فرنگ ... و اکنون این شهر در دست فرنگیان است و دارای وسعت و قلاعی است . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ). و چنانکه صاحب قاموس الاعلام ترکی می نو...
-
مرعزی
لغتنامه دهخدا
مرعزی . [ م ِ ع ِ زا / م َع ِ زا / م ِ ع ِزْ زا / م َ ع ِزْ زا ] (ع اِ) به معنی مرعز است که پشم بز باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به مرعز شود. و بُزیون و سندس را از مرعزی کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). مرحوم دهخدا در دو بیت زیرین از نا...
-
اطموط
لغتنامه دهخدا
اطموط. [ اَ ] (ع اِ) اسم بربری رته است و فوفل را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کشت بر کشت را گویند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (قرابادین )(قانون ابوعلی چ تهران ص 14). بمعنی اطماط است که بندق هندی باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (هفت ق...
-
لعبت بربریه
لغتنامه دهخدا
لعبت بربریه . [ ل ُ ب َ ت ِ ب َ ب َ ری ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سورنجان . عکنة. و قسمی از آن سورنجان دقیق است و آن سم قاتل است . به صورت سورنجان ماند و سورنجان نیست چه در برگ و گل و ساق هیچ شباهتی میان آن دو نیست . صاحب اختیارات بدیعی گوید...
-
نسطور
لغتنامه دهخدا
نسطور. [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (اِخ ) نسطوریوس (نسطور) اسقف قسطنطنیه ، متولد در جرمانیسی (سوریه )در حدود 380 م . و متوفی در لیبی در حدود 440 م . وی شاگرد تئودور از مردم مپسوس بود. وی نخست به دیر سن اپرپر نزدیک انطاکیه رفت . تئودوز دوم او را به اسقفی قسطن...
-
سلوکیان
لغتنامه دهخدا
سلوکیان . [ س ِ ] (اِخ ) ج ِ سلوکی . منسوب به سلوکوس . سلسله ای از مقدونیان که پس از اسکندر در ایران تشکیل شد (312 - 50 ق .م .).مؤسس این سلسله سلوکوس اول است . سلوکیان که جانشین هخامنشیان گردیدند و تقریباً جمیع متصرفات آنان را در دست داشتند و بخش اع...
-
قاضی حویزی
لغتنامه دهخدا
قاضی حویزی . [ ح ُ وَ ] (اِخ ) جعفربن عبداﷲبن ابراهیم ، ملقب به قوام الدین و مشهور به قاضی . از بزرگان علمای امامیه اوایل قرن دوازدهم هجری است . اصل وی از حویزه و زادگاه وی کمره و مسکنش اصفهان و مدفنش شهر نجف است . او در معرفت اخبار و کلام وتفسیر بی ...
-
غداف
لغتنامه دهخدا
غداف . [ غ ُ ] (ع اِ) زاغ سیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). غراب بزرگی است و گویند غراب القیظ است که بالهای ضخیم دارد. ج ، غِدفان . (از اقرب الموارد). کلاغ سیاه و سپیدپا. (مهذب الاسماء). پرنده ای حلال گوشت و دانه خور است مانند غراب الزرع و کوچ...
-
طارق
لغتنامه دهخدا
طارق . [ رِ ] (اِخ ) ابن المرقع. تابعی است . (منتهی الارب ). راوی طارق یکی عطاء و دیگری عبداﷲ پسر طارق بود، و در صحبت او نظر است . اخشی ان یکون حدیثه فی موات الارض ُ مرسلاً. (استیعاب ص 213). او از طایقه ٔ بنی کنانة بوده ، و در حدیث میمونة، دختر «کردم...