کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محفظۀ احتراق گردابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
swirl chamber, air cell, air chamber, turbulence chamber
محفظۀ احتراق گردابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] یکی از حفرههای سهگانۀ احتراق در برخی از موتورهای دیزلی که گازهای حاصل از احتراق صورتگرفته در آن ازطریق یک گلویی مماس وارد محفظۀ اصلی احتراق میشود و باعث ایجاد جریان چرخشی مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ اصلی احتراق و درنتیجه ...
-
واژههای مشابه
-
case 3
محفظه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] جعبهای که اجزای اصلی سختافزاری رایانه براساس طرحی خاص در آن جای داده شود متـ . کازه
-
محفظه
واژگان مترادف و متضاد
جلد، صندوقچه، صندوق، قاب، لفافه
-
محفظه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محفظَة] mahfaze آنچه در آن چیزی را حفظ کنند؛ وسیلهای که برای نگهداری اشیا از همه طرف محدود شده.
-
محفظه
فرهنگ فارسی معین
(مَ فَ ظِ) [ ع . محفظة ] (اِ.) 1 - آنچه که در آن چیزی را نگهداری کنند. 2 - کیف دستی .
-
محفظه
لغتنامه دهخدا
محفظه . [ م َ ف َ ظَ] (ع اِ) جای حفظ کردن و نگاه داشتن . (ناظم الاطباء). آنچه اشیاء را در آن نگاهدارند. جائی که چیزی در آن حفظ کنند. جای نگاهداری . (یادداشت مرحوم دهخدا).- محفظه ٔ ادراک ؛ جائی که در آن چیزی دریافت می گردد و در خاطرمی ماند. (ناظم الا...
-
محفظة
دیکشنری عربی به فارسی
کيسه , جيب , کيسه پول , کيف پول , پول , دارايي , وجوهات خزانه , غنچه کردن , جمع کردن , پول دزديدن , جيب بري کردن , کيف جيبي
-
exhaust chamber, expansion chamber
محفظۀ دود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] در موتورهای دوزمانه، محفظهای در مسیر خروجی دود که با حفظ پسفشار عملکرد موتور را بهبود میبخشد
-
nacelle
محفظۀ موتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محفظهای که موتور هواگَرد در آن قرار میگیرد
-
proof cabinet
محفظۀ ورآمدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محفظهای که دما و رطوبت در آن برای ورآمدن خمیر فراوردههای نانوایی مهار میشود
-
headlight body
محفظۀ چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ فلزی متصل به گِلگیر جلو برای نصب و نگهداری اجزای مربوط به چراغ جلو مانند سیم و لامپ
-
tail light box
محفظۀ چراغ عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظهای فلزی که به حفرۀ مخصوص چراغ عقب جوش میشود و مجموعۀ چراغ عقب داخل آن قرار میگیرد
-
rudder trunk, rudder case, rudder well, rudder tube
محفظۀ محور سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محفظهای مربع یا استوانهای در پیرامون سر محور سکان که از ورود آب به داخل شناور جلوگیری میکند
-
camshaft housing
محفظۀ میلبادامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بخشی از موتور که میلبادامک و برخی از اجزای دیگر موتور، نظیر اسبکها و میلاسبک و میل رابط سوپاپ، را در خود جای میدهد