کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاهیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجاهیل
لغتنامه دهخدا
مجاهیل . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مجهول . (ناظم الاطباء)(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجهول شود.
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن قطن . ابن منده روایتی از وی نقل کند و ابن جوزی گوید در اسناد روایت او مجاهیل بسیارند. (از لسان المیزان ج 3 ص 176).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن طلحةبن عبیداﷲ. وی از پدر خویش روایت کند. عسقلانی گوید: ابن معین او را در مجاهیل و ابن حبان وی را در ثقات شمرده است و ابن حبان گوید طلحةبن صبیح از وی روایت کند. (لسان المیزان ج 3 ص 164).
-
لاحق
لغتنامه دهخدا
لاحق . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن ضمیرةالباهلی . اخرج ابوموسی من طریق ابی شیخ بسند له فیه مجاهیل الی سلیم ابی عامر سمعت لاحق بن ضمیرةالباهلی قال وفدت علی النبی (ص ) فسألته عن الرجل یلتمس الاجر و الذکر فقال النبی (ص ) لاشی ٔ له ان اﷲ لایقبل من العمل الا ماکا...
-
لاحق
لغتنامه دهخدا
لاحق . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن معدبن ذهل . ذکره ابوموسی ایضاً فی الذیل و اخرج من طریق ابی العتاهیة الشاعر و اسمه اسماعیل بن القاسم عن الاصمعی عن ابی عمروبن العلاء عن عام بن الحدثان انه سمعه یقول قحطت البادیة فی زمن هشام بن عبدالملک فقدمت و فودالعرب فجلس ه...