کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
متحم
لغتنامه دهخدا
متحم . [ م ُ ت َح ْ ح َ ] (ع ص ) فرس متحم اللون ؛ اسپی که رنگش مایل به سرخی و سپیدی باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
مطهم
لغتنامه دهخدا
مطهم . [ م ُ طَهَْ هََ ] (ع ص ) فرس مطهم ؛ اسب نیک فربه و نیک لاغر از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اسبی تمام خلق نیکو. (مهذب الاسماء). اسب تمام زیبا. (از اقرب الموارد). || رجل مطهم ؛ مرد تمام اندام ....
-
جستوجو در متن
-
co-defendant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم متهم
-
accuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم می کند، متهم کردن، متهم ساختن، تهمت زدن
-
accusing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، متهم کردن، متهم ساختن، تهمت زدن
-
accuse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، متهم کردن، متهم ساختن، تهمت زدن
-
inculpated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، متهم کردن، تهمت زدن به، مقصر دانستن
-
accus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم
-
apprisal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم
-
accusant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم
-
indictees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم
-
accusor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم
-
haruspication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم کردن
-
muricated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم