مطهم . [ م ُ طَهَْ هََ ] (ع ص ) فرس مطهم ؛ اسب نیک فربه و نیک لاغر از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اسبی تمام خلق نیکو. (مهذب الاسماء). اسب تمام زیبا. (از اقرب الموارد). || رجل مطهم ؛ مرد تمام اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کامل و تمام از هر چیزی . || مرد نیکوروی و صاحب جمال . || وجه مطهم ؛ روی گرد فراهم آمده گوشت و برآمده رخسار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.