کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متلک
/matalak/
معنی
۱. شوخی.
۲. = مَتل
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جوک، شوخی، طعنه، هزل
۲. سخن طعنهآمیز، سخنریشخندآمیز، کلام نیشدار، گوشهوکنایه
دیکشنری
raillery, sally, sarcasm, taunt
-
جستوجوی دقیق
-
متلک
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوک، شوخی، طعنه، هزل ۲. سخن طعنهآمیز، سخنریشخندآمیز، کلام نیشدار، گوشهوکنایه
-
متلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] matalak ۱. شوخی.۲. = مَتل
-
متلک
فرهنگ فارسی معین
(مَ تَ لَ) (اِ.) (عا.) سخنی که از روی شوخی و طعنه به کسی گفته می شود.
-
متلک
لغتنامه دهخدا
متلک . [ م َ ت َ ل َ ] (اِ مصغر) متل خرد. متل کوچک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || حرف مفت . دری وری . کلفت . حرف برخورنده . شوخی و مزاح . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغز. لغاز. عیب جویی . طعن . بیغاره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- متلک گف...
-
متلک
دیکشنری فارسی به عربی
اسخر منه
-
واژههای مشابه
-
متلک پراندن
واژگان مترادف و متضاد
متلک گفتن، گوشهوکنایه زدن، سخن نیشدارگفتن
-
متلک گو
لغتنامه دهخدا
متلک گو. [ م َ ت َ ل َ ] (نف مرکب ) متلک گوی . کسی که عادت به متلک گفتن دارد. بدزبان . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغازگو. لغزخوان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
متلک گویی
لغتنامه دهخدا
متلک گویی . [ م َ ت َ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل متلک گو. لغز خواندن . بد زبانی . استهزا کردن .
-
تنبیه و متلک
فرهنگ گنجواژه
تأدیب.
-
کُلفت گوئی و مَتلَک پرانی
فرهنگ گنجواژه
طعنه زدن.
-
جستوجو در متن
-
نیش و کنایه
فرهنگ گنجواژه
متلک.
-
لچر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) (عا.) متلک ، لیچار.
-
اِیزایى
لهجه و گویش بختیاری
eyzâi متلک، سخن نیشدار.