متلک . [ م َ ت َ ل َ ] (اِ مصغر) متل خرد. متل کوچک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || حرف مفت . دری وری . کلفت . حرف برخورنده . شوخی و مزاح . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغز. لغاز. عیب جویی . طعن . بیغاره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متلک گفتن ؛ قصه های کوتاه گفتن کودکان را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- || کلفت بار کسی کردن ؛ عیبهای کسی رابه رخش کشیدن و به زبان شوخی یا جدی او را آزردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغاز خواندن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.