کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متزایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متزایل
/motazāyel/
معنی
جداشونده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متزایل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motazāyel جداشونده.
-
متزایل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ یِ) [ ع .متزائل ] 1 - (اِفا.) جدا شونده . 2 - (ص .) جدا.
-
متزایل
لغتنامه دهخدا
متزایل . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) جدا. (آنندراج ). جدا و علیحده . (ناظم الاطباء). || جدا شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دور و متفرق . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فانی و ناپایدار. || زیان کرده . (نا...
-
واژههای همآوا
-
متذایل
لغتنامه دهخدا
متذایل . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) فروتر و پست تر حال . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تذایل شود.