کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مالیات
/māliyāt/
معنی
پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات میگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باج، جزیه، خراج، ساو، عوارض
برابر فارسی
باج، پاژ
دیکشنری
dues, duty, farm, impost, tax, taxation, value-added tax
-
جستوجوی دقیق
-
مالیات
واژگان مترادف و متضاد
باج، جزیه، خراج، ساو، عوارض
-
مالیات
فرهنگ واژههای سره
باج، پاژ
-
مالیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مالیّات، جمعِ مالیَّة] (اقتصاد) māliyāt پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات میگیرد.
-
مالیات
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - پولی که دولت برای کارهای عمومی و ادارة کشور از مردم می گیرد، تاکس . 2 - باج ، خراج .
-
مالیات
لغتنامه دهخدا
مالیات . (از ع ، اِ) باج و خراج . (ناظم الاطباء). ج ِ مالیه . وجوهی که مأموران دولت برحسب قانون از صاحبان املاک ، اراضی ، مستغلات و غیره گیرند. باج . خراج . ارتفاع . (از فرهنگ فارسی معین ). سهمی است که بموجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات هریک از سکن...
-
مالیات
دیکشنری فارسی به عربی
اسکتلندي , ضريبة , فرض , نظام ضريبي ، إتاوةٌ
-
واژههای مشابه
-
yield tax
مالیات محصول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مالیاتی که بر ارزش هر واحد از محصول بهرهبرداریشده وضع میشود
-
مالیات بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] māliyātbandi سیاست قرار دادن مالیات بر درآمد و دارایی مردم برای تٲمین مخارج عمومی دولت.
-
مالیات دهنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] māliyātdahande پرداختکنندۀ مالیات.
-
قابض مالیات
لغتنامه دهخدا
قابض مالیات . [ ب ِ ض ِ ] (ص مرکب ) آنکه مالیات در نزد وی جمع میگردد. (ناظم الاطباء).
-
مالیات زیادبستن
دیکشنری فارسی به عربی
تاکيد
-
تعیین مالیات
دیکشنری فارسی به عربی
تقييم
-
وضع مالیات
دیکشنری فارسی به عربی
تقييم , نظام ضريبي
-
مالیات غیرمستقیم
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة