کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مارخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مارخ
/mārox/
معنی
= ماهرخ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مارخ
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) mārox = ماهرخ
-
مارخ
لغتنامه دهخدا
مارخ . [ رِ ] (اِ) زالزالک وحشی . ولیک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در دیلمان و لاهیجان و رودسر «ولیک » را گویند. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 236).
-
مارخ
لغتنامه دهخدا
مارخ . [ رِ ] (ع ص ) روان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاری و روان . (ناظم الاطباء). || روان کننده . (منتهی الارب ). جاری کننده و روان کننده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
سیاکوتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیاکوتیل› (زیستشناسی) siyākuti درختچهای از تیرۀ گلسرخیان با شاخههای انبوه و خاردار و برگهای سبز تیره که گلهای آن در طب بهعنوان مقوی قلب و ضد تشنج بهصورت دمکرده یا پودر به کار میرود؛ کومار؛ کورچ؛ کویچ؛ مارخ؛ بلک؛ ولک؛ ولیک؛ سرخولیک؛...
-
کرچ
لغتنامه دهخدا
کرچ . [ ک ُ ] (اِ) نامی است که در کرج به درخت ولیک دهند. این درخت را در مازندران و گرگان ، ولیک ، ولک یا بلک و در لاهیجان ، کمار و در کوهپایه ٔ گیلان ، کتو و دربجنورد، دلانا و در شمیران و همدان ، کُویج و در خلخال ، گیچ و در دیلمان لاهیجان و رودسر، ما...
-
یارخ
لغتنامه دهخدا
یارخ . [ رُ ] (اِ) عنان بود. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). و منشاء آن ظاهراً شعر زیر از عنصری است :شطرنج فریب را تو شاه و ما رخ مراسب نشاط رارکابی یارخ .بی تردید یکی از دو کلمه ٔ مارخ و رخ به معنی عنان غلط است و هر چند در نسخه ٔ مزبور شاهدی نیاورده ...
-
ولیک
لغتنامه دهخدا
ولیک . [ وَ ] (اِ) درختی است با میوه ٔ خرد به رنگ سرخ و سیاه و از گونه های مختلف وحشی زالزالک است ، و در کتب مفردات آن را خفچه ، عوسج ، زعرور الادویه نام میدهند و اسامی مشترک سرخ میوه و سیاه میوه ٔ آن این است : کمار (در لاهیجان )، کرچ (در دره کرج )، ...