ولیک . [ وَ ] (اِ) درختی است با میوه ٔ خرد به رنگ سرخ و سیاه و از گونه های مختلف وحشی زالزالک است ، و در کتب مفردات آن را خفچه ، عوسج ، زعرور الادویه نام میدهند و اسامی مشترک سرخ میوه و سیاه میوه ٔ آن این است : کمار (در لاهیجان )، کرچ (در دره کرج )، کویج (در اطراف تهران و همدان و اصفهان )، گیج (در خلخال )، کجیل (در رامسر و تنکابن )، مارخ و مرخ (در دیلمان و لاهیجان و رودسر)، ولک و بلک و ولیک (درگرگان )، گتو و ملا و یلک و کوت کوتی (در بعضی نواحی ).اسامی سیاه میوه ٔ آن عبارت است از: سیاه لله (در شفارود)، سیاه کوتی و سیاه کوتیل (در اطراف رشت )، من برو (در طالش )، سیاه ولیک (در دره ٔ کتول )، سیاه کوتکوتی (در تنکابن )، کوچ (در شیرین سوی قزوین )، یمیشان (ترک زبانان قوشخانه و غیره )، قره گیله (در آستارا و گرگانرود)، قوش یمیشی (در ارسباران ). نامهای سرخ میوه ٔ آن ازاینقرار است : شال ولیک (در نور)، سرخ ولیک (در کتول )،کم بور (در گرگانرود)، سرلا (در شفارود)، سک کامپوره (در اطراف رشت )، ولیک (در تنکابن ). و قسمی از ولیک رادر شیراز کیالک نامند. (از یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.