کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقلقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لقلقه
/laqlaqe/
معنی
۱. بانگ لکلک.
۲. هر بانگ و آوازی که توٲم با حرکت و اضطراب باشد.
〈 لقلقهٴ زبان: بیهودهگویی؛ سخن نسنجیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لقلقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لقلقَة] laqlaqe ۱. بانگ لکلک.۲. هر بانگ و آوازی که توٲم با حرکت و اضطراب باشد.〈 لقلقهٴ زبان: بیهودهگویی؛ سخن نسنجیده.
-
لقلقه
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ قِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - آواز لک لک . 2 - هر آوازی که توأم با حرکت و اضطراب باشد.
-
واژههای مشابه
-
لقلقة
لغتنامه دهخدا
لقلقة. [ ل َ ل َ ق َ ] (ع اِ) آواز لکلک .(منتهی الارب ). || هر بانگ که به اضطراب وحرکت باشد. (منتهی الارب ). آواز در اضطراب . بانگ به انبوهی . (مهذب الاسماء). سختی آواز. (منتهی الارب ). آواز سخت . || لقلقه ٔ لسان ؛ فصاحتی بی بلاغت . || (مص ) آواز کرد...
-
جستوجو در متن
-
spoonerism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکنریزم، اشتباه در تلفظ حروف، لقلقه، تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
-
spoonerisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spoonerisms، اشتباه در تلفظ حروف، لقلقه، تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
-
طلاقت
لغتنامه دهخدا
طلاقت . [ طَ ق َ ] (ع مص ) گشادگی زبان . (مهذب الاسماء). ذلاقت . گشاده زبانی . فصاحت . گشاده زبان شدن . (زوزنی ) (منتخب اللغات ). تیزی زبان . زبان آوری . طلاق . تیززبان شدن . تیززبانی . لقلقه . (غیاث ) (آنندراج ). || گشاده روی شدن . (تاج المصادر) (من...
-
زبان برآوردن
لغتنامه دهخدا
زبان برآوردن . [ زَ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آن است که حیوان از شدت تشنگی زبان خود را از دهان برمی آورد. (از بهار عجم ) (ارمغان آصفی ) (آنندراج ). لَقلَقَة؛ زبان برآوردن مار و جنبانیدن آن . (منتهی الارب ) : از بس که گشت بیدل لب تشنه ٔ زلالم چو...
-
ناقوسی
لغتنامه دهخدا
ناقوسی . (اِ) نام نوائی است از موسیقی . (انجمن آرا) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نام لحن بیست و ششم است از سی لحن باربد. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). و آن را از صدای ناقوس ترسایان اقتباس کرده اند و آن را صوت ناقوس گویند. (انجم...
-
بانگ کردن
لغتنامه دهخدا
بانگ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز کردن . (ناظم الاطباء). فریاد کردن . بانگ برآوردن . صخب . اصلاق . اعجاج . عجیج . عج . صیحان . صیاح . صدید. صرخ . صراخ . هبیب . عزیف . زجل . قلقلة.کشکشة. سلق . (منتهی الارب ). هتف . (تاج المصادر بیهقی ). انتجاج . ...
-
پیوسته
لغتنامه دهخدا
پیوسته . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) متصل . ملصق . بهم بسته . بلافصل . بی فاصله ٔ مکانی . پیوندکرده شده . موصول . مرصوص . مربوط. ملتصق . بیکدیگر دوسیده . ملحق . لاحق . ملحق شده : جنیانجکث ، قصبه ٔ تغزغز است ... و مستقر ملک است و بحدود چین پیوس...