لقلقة. [ ل َ ل َ ق َ ] (ع اِ) آواز لکلک .(منتهی الارب ). || هر بانگ که به اضطراب وحرکت باشد. (منتهی الارب ). آواز در اضطراب . بانگ به انبوهی . (مهذب الاسماء). سختی آواز. (منتهی الارب ). آواز سخت . || لقلقه ٔ لسان ؛ فصاحتی بی بلاغت . || (مص ) آواز کردن . (دهار). || سخت آواز کردن لقلق که او را به فارسی لکلک گویند. (منتخب اللغات ). || پیوسته جنبانیدن مار زنخ خود را. || زبان برآوردن مار و جنبانیدن آن . || جنبانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.