کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لف الکرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لف الکرم
لغتنامه دهخدا
لف الکرم . [ ل ِف ْ فُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) عسلوج رز. و قیل : هو شی ٔ ملفوف علی الکرم من نفسه . عسالج الکرم خوانند (و در کرم گفته شد) و آن را به شیرازی استخوانک خوانند. (اختیارات بدیعی ). خیوطی است که از تاک میروید. (فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای مشابه
-
لِف
لهجه و گویش بختیاری
lef 1. جفتِ پرندگان lef-e kamutar>:جفت کبوتر> ؛ 2. سیل، سیلاب.
-
لُف لُف
لهجه و گویش تهرانی
صدای خوردن
-
لف لف خوردن
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ. خُ دَ)(مص م .) با تمام دهان خوردن .
-
لف لف خوردن
لغتنامه دهخدا
لف لف خوردن . [ ل َ ل َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) با تمام دهان خوردن . لاف لاف خوردن : شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لف لف خورد گه دانه دانه .
-
لُف و لُف
فرهنگ گنجواژه
صدای غذا خوردن سریع. لف و لف کردن.
-
لاف لاف،لَف لَف،()خوردن
لهجه و گویش تهرانی
صدای خوردن،با اشتها خوردن
-
لُف لُف/لاف لاف خوردن
لهجه و گویش تهرانی
دولپی غذا خوردن
-
لف ء
لغتنامه دهخدا
لف ء. [ ل َف ْءْ ] (ع مص ) لفاء. بازکردن پوست آن را و برهنه نمودن و بازگشادن . || بازکردن باد ابر را از هوا. || بازکردن گوشت از استخوان . (منتهی الارب ). گوشت از استخوان و پوست از چوب بازکردن . (تاج المصادر). || به عصا زدن . || زدن . || برگردانیدن و ...
-
لِف کَنَّن
لهجه و گویش بختیاری
lef kannan سیل جارى شدن.
-
لف و لوف
لغتنامه دهخدا
لف و لوف . [ ل َ ف ُ] (ص مرکب ، از اتباع ) (در صفت گوشت ) گوشتی و پیهی که در درون هوای بسیار دارد. گوشت کم وزن و میان تهی .
-
لف و نشر
لغتنامه دهخدا
لف و نشر. [ ل َف ْ ف ُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: لف ، پیچیدن + نشر، پراکنده کردن ) (اصطلاح بدیع) در اصطلاح بدیع، ذکر چند چیزاست در محل واحد و این لف است و بعد آوردن چند چیز دیگر که منطبق آن است بلاتعیین و این را نشر گویند. این صنعت چنان است ...
-
لَف و لوف
فرهنگ گنجواژه
گوشت و پیه ،پفکی و سبک.