کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُروچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قُروچ
لهجه و گویش بختیاری
qoruč از وسط چیدن ساقه گیاه خوردنى مانند ریواس، کرفس، کَنگر و مانند آن، ضایع کردن ساقه گیاهان خوردنى.
-
واژههای مشابه
-
قروچ
لهجه و گویش تهرانی
صدای ساییدن دندان
-
قروچ و قروچ
فرهنگ گنجواژه
صدای جویدن .
-
سر قروچ
لهجه و گویش بختیاری
sar qoroč ناقص کردن ساقه، ناقص چیدن گیاهى کهساقه آن ارزش غذایى دارد مانند کرفس،کنگر، ریواس.
-
واژههای همآوا
-
قروچ
لهجه و گویش تهرانی
صدای ساییدن دندان
-
جستوجو در متن
-
رخ
لغتنامه دهخدا
رخ . [ رِ ] (اِ صوت )آواز دندان و آوازهای مانند آن که اغلب مکرر استعمال می شود. (فرهنگ نظام ). خرت . قرچ . قروچ . قروچ قروچ .
-
قرچ قرچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] qerečqereč صدای ساییدن دندانها به هم؛ قرچقروچ؛ دندانقروچه.
-
کلوچ
لغتنامه دهخدا
کلوچ . [ ک ُ ] (اِ) خاییدن و جاویدن چیزهایی که صدا کند مانند نبات و نان خشک و امثال آن و کلوچیدن مصدر آن است . (برهان ). خاییدگی چیزهایی که صدا کند مانند نبات و نان خشک . (ناظم الاطباء). در گیلکی کَرچ خوردنی ترد که زیر دندان صدا کند، با قرچ و قروچ مق...