کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطیا
لغتنامه دهخدا
قطیا. [ ق ُ طَی ْ یا ] (ع اِ) رسن از پوست نارجیل چینی . (منتهی الارب ). الکنبار الصینی . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
قطیع
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِ.)1 - گله گوسفندان ، رمة گاوان . 2 - آن چه از درخت بریده شود. 3 - بخش اول شب . 4 - همانند، همتا.
-
قطیع
لغتنامه دهخدا
قطیع. [ ق َ ] (ع اِ) گله ٔ گوسفندان و ستوران و رمه ٔ گاوان . ج ، اَقطاع ، قُطْعان ، قَطاع ، اقاطع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تازیانه . (منتهی الارب ). || تازیانه ٔ طرف شکسته . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || مانند و همتا. (منتهی الارب ). نظ...
-
قطیع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qati' ۱. [جمع: اَقطاع و قِطاع، جمعالجمع: اقاطیع] دستهای از گاو یا گوسفند؛ گله؛ رمه.۲. قسمت اول شب.۳. [جمع: اقاطع] آنچه از درخت بریده شود؛ شاخۀ درخت.۴. نظیر؛ همتا.
-
جستوجو در متن
-
استادالدار
لغتنامه دهخدا
استادالدار. [ اُ دُدْ دا ] (اِخ )اقماری ملقب بعزّالدین : و من منازلها [ منازل بین بلبیس و غزه ] قطیا... و کان الأمیر بها فی عهد وصولی الیها عزّالدین استادالدّار اقماری . (ابن بطوطه ).