کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرنة
لغتنامه دهخدا
قرنة. [ ق ُ ن َ ] (اِخ ) روستایی است در عکار لبنان . (ذیل المنجد).
-
قرنة
لغتنامه دهخدا
قرنة. [ ق ُ ن َ ] (اِخ ) قضائی است در استان بصره در عراق ، و آن شامل دو ناحیه ٔ قرنة و سویب است . (المنجد).
-
قرنة
لغتنامه دهخدا
قرنة. [ ق ُ ن َ ] (ع اِ) دم شمشیر و تیر و پیکان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || کرانه ٔ بلند.(منتهی الارب ) (آنندراج ). || یک سوی برون آمده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || سر زهدان ، یا گوشه ٔ آن ، یا شعبه ٔ آ...
-
واژههای مشابه
-
کلاته قرنه
لغتنامه دهخدا
کلاته قرنه . [ ک َ ت ِ ق َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قرنه بالا
لغتنامه دهخدا
قرنه بالا. [ ق َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 216 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات ، بنشن و شغل اهال...
-
قرنه پایین
لغتنامه دهخدا
قرنه پایین .[ ق َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه 8 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ ...
-
علی آباد قرنه
لغتنامه دهخدا
علی آباد قرنه . [ ع َ دِ ق َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 24 هزارگزی شمال باختری فریمان . ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل ، و 175 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر است . ا...
-
جستوجو در متن
-
قرنتان
لغتنامه دهخدا
قرنتان . [ ق َ ن َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ قرنة مؤنث قرن . (منتهی الارب ). رجوع به قَرْن شود.
-
اشتباب
لغتنامه دهخدا
اشتباب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) جوان گردانیدن : اشتب اﷲ قرنه ؛ جوان گرداند او را خدای . (منتهی الارب ).
-
تیاس
لغتنامه دهخدا
تیاس . (ع مص ) متایسة. مزاولت و مکالبت و مدافعت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تایس متایسة و تیاساً. رجوع به متایسة شود. (ناظم الاطباء). تایس قرنه متایسة و تیاساً؛ مارسه ُ. یقال :بینهم متایسة و تیاس . (الاساس ، بنقل اقرب الموارد).
-
غبریل
لغتنامه دهخدا
غبریل . [ غ َ ] (اِخ ) میخائیل بن یوحنابن عبداﷲبن غبریل الشبابی المارونی اللبنانی . مدرس بیان و ریاضیات در مدرسة اللبنانیة در قرنة شهوان . او راست : 1- آداب البشر فی الصغر و الکبر. 2- اساطیر الاولین . 3- ترجمة المطران یوسف الزغبی . 4- تشعب الامم بعدا...
-
عجم
لغتنامه دهخدا
عجم . [ ع َ ] (ع مص ) نقطه نهادن بر حرف و اعراب حروف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نقطه نهادن حروف کتاب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دندان فروبردن یا خائیدن جهت خوردن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دندان فروبردن در چیزی ...
-
فرفار
لغتنامه دهخدا
فرفار. [ ف َ] (ع ص ) آنکه بر یک روش نپاید. || مرد سبک . || بسیارگوی هرزه درای . || آنکه بشکند هر چیزی را. || (اِ) درختی است که از آن کاسه ٔ بزرگ سازند. (منتهی الارب ). درخت عظیمی است مانند چنار که برگ آن مانند بادام و گلش مانند گل سرخ است و از چوب آن...