کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرقار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرقار
لغتنامه دهخدا
قرقار. [ ق َ ] (ع اِ) بانگ شتر و کبوتر. || اسم است قرقرة را. || نوعی از آوند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
قرقار
لغتنامه دهخدا
قرقار. [ ق َ قا رِ] (ع اِ فعل ) آواز بکن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). اسم فعل است بمعنی امر، و آن شاذ است ، چه از رباعی مجرد بنا شده است . (اقرب الموارد). و این کلمه معدول از قرقر بمعنی صوت است ، و از رباعی جز لفظ قرقار وعرعار لفظ دیگری معدول نشد...
-
واژههای همآوا
-
غرغار
لغتنامه دهخدا
غرغار. [ غ َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) قره آغاج . غرغاج . اوجا. رجوع به اوجا شود.
-
جستوجو در متن
-
قرقارة
لغتنامه دهخدا
قرقارة. [ ق َ قا رَ ] (ع اِ) ریه مانندی که شتر وقت مستی از دهن برآرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شقشقة. (اقرب الموارد). || آوندی از شیشه که گردنی دراز دارد. گویند: اشرب بالقرقارة. و در قاموس قرقار ضبط است . (اقرب الموارد). رجوع به قرقار (ع اِ) شود.
-
عرعار
لغتنامه دهخدا
عرعار. [ ع َرْ رِ ] (ع اِ) بازیی است مر کودکان را. و مبنی بر کسر می باشد. و آن معدول از عَرعرة است چنانکه قرقار معدول از قرقرة میباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || و نیز بدین لفظ کودکان آواز کنند تا دیگران بیرون آیند. (منتهی الارب ).
-
اسماءالافعال
لغتنامه دهخدا
اسماءالافعال . [ اَ ئُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب )ماکان بمعنی الامر او الماضی مثل روید زیداً؛ ای امهله و هیهات الامر؛ ای بَعُدَ. (تعریفات جرجانی ). اسم فعل ، و آن اسمی است که در معنی و استعمال نیابت از فعل کند، یعنی اسمی است که معنی فعل و عمل فعل داشته باشد...