کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرآن فجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قران علویین
لغتنامه دهخدا
قران علویین . [ ق ِ ن ِ ع ِل ْ وی ی َی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قران مشتری و زحل است که دو ستاره ٔ علوی لقب دارند، و آن بر سه قسم است : اصغر، اوسط، اعظم . و رجوع به قران شود.
-
قران نحسین
لغتنامه دهخدا
قران نحسین . [ ق ِ ن ِ ن َ س َ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) با هم آمدن دو ستاره ٔ نحس مانند زحل و مریخ در برجی . (ناظم الاطباء). و رجوع به قران شود.
-
قران الکواکب
لغتنامه دهخدا
قران الکواکب . [ ق ِ نُل ْ ک َ ک ِ ] (ع اِ مرکب ) مقارنه ٔ ستارگان . (ناظم الاطباء). و رجوع به قران شود.
-
قران قیه
لغتنامه دهخدا
قران قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5هزارگزی میانه و تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 624 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، درخت تبریزی ...
-
اعجاز قرآن
لغتنامه دهخدا
اعجاز قرآن . [ اِ زِ ق ُرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معجزه بودن قرآن و خرق عادت بودن آن .- علم اعجازالقرآن ؛ مولی ابوالخیر این علم را از فروع علم تفسیر شمرده وگفته است : گروهی در این علم تصنیفاتی دارند که از جمله ٔ آنان خطایی و رمانی و رازی هستند. ...
-
حج قران
لغتنامه دهخدا
حج قران . [ ح َج ْ ج ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام سه گانه ٔ حج . رجوع به حج شود.
-
صاحب قران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] sāhebqe(a)rān ۱. کسی که در وقت انعقاد نطفه یا هنگام تولد او در بعضی سیارات سعد، مانند زحل و مشتری، قران صورت گرفته باشد: ◻︎ تا بگردوندر کواکب را قران باشد همی / او بُوَد در دینودنیا بیقرین صاحبقران (امیرمعزی: ۵۰۲).۲. [قدیمی، مج...
-
هم قران
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹همقرین› [قدیمی] hamqerān ۱. [مجاز] یار و مصاحب؛ همنشین.۲. بههمنزدیکشده.
-
قران خونک
لهجه و گویش تهرانی
سوسک خاکستری خالدار بزرگ که زمان پرواز صدای وزوز دارد
-
قرآن جودا
لهجه و گویش تهرانی
تورات
-
صاحب قران ثانی
لغتنامه دهخدا
صاحب قران ثانی . [ ح ِ ق ِ ن ِ ثا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پادشاهی که قریب رتبه ٔ تیمور رسیده باشد. (غیاث اللغات ).
-
ختم قرآن کردن
لغتنامه دهخدا
ختم قرآن کردن . [ خ َ م ِ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یک دور قرآن را از اول به آخر خواندن . یک دور قرآن تمام کردن . یکبار همه ٔ قرآن را از بدء تا آخر خواندن . قرائت قرآن را بپایان بردن . (یادداشت بخط مؤلف ). نیکخواهانش گفتند که ختم قرآن کن . (گلستان ). ...
-
دهشاهی و یک قران
لهجه و گویش تهرانی
پول اندک :صحبت()نیست!
-
آینه و قرآن
فرهنگ گنجواژه
وسائلی که جهت شگون به خانه نو میبرند.یک سینی شامل قرآن و آینه، بشقاب آرد، کاسه آب و دو برگ سبز
-
قرآن و صحیفه
فرهنگ گنجواژه
کتاب آسمانی.