کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قادریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قادریه
/qāderiy[y]e/
معنی
سلسلهای از صوفیه؛ منسوب به عبدالقادر گیلانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قادریه
لغتنامه دهخدا
قادریه . [ دِ ری ی َ ] (اِخ ) نام یکی از طریقه های تصوف است که به نام عبدالقادر جیلانی (گیلانی ) تسمیه شده است . اساس این فرقه : عبدالقادر جیلانی (متوفی به سال 561 هَ . ق . / 1166 م .). رئیس مدرسه ای از مدارس مذهب حنبلی و مؤسس رباطی در بغداد بوده اس...
-
قادریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به قادر) [عربی: قادریَّة] qāderiy[y]e سلسلهای از صوفیه؛ منسوب به عبدالقادر گیلانی.
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ قادریه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ قادریه . [ ی َ ی ِ دِ ری ی َ ] (اِخ ) رجوع به زاویه ٔ صالحیه شود.
-
زاویه ٔ قادریه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ قادریه . [ ی َ ی ِ دِ ری ی َ ] (اِخ ) زاویه ای است واقع در باب الجنان حلب و منسوب به امیر جلبان و در 770 تأسیس شده است . (از خطط الشام ج 6 ص 150). رجوع به زاویه شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوالمعالی
لغتنامه دهخدا
ابوالمعالی . [اَ بُل ْ م َ ] (شیخ ...) اله آبادی از مشایخ صوفیه ٔ قادریه . او در لاهور میزیست و در سال 1024 هَ . ق . وفات یافت . منظومه ای بفارسی به نام تحفةالقادریه دارد.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رومی (شیخ ...) یکی از کبار مشایخ قادریه . مولد وی طوسیه . او پس از فراغت از تحصیل علوم در قسطمونی بسائقه ٔ دعوت معنوی شیخ عبدالقادر گیلانی عزیمت بغداد کرد و به تصفیه و تزکیه ٔ باطن پرداخت و با لقب «پیر ثانی » به ارشاد ساکنان آ...
-
زاویه ٔ صالحیة
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ صالحیة. [ ی َ ی ِ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) زاویه ای است واقع در سویقه الحجارین (بازارچه حجاران ) حلب و از قدیم ترین زاویه های حلب بشمار میرود و بنوالحلوی عهده دار تولیت آنند. این زاویه زاویه ٔ قادریه نیز خوانده میشود و در قدیم معروف به زاویه بهشنی...
-
عبدالقادر
لغتنامه دهخدا
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) جیلانی ، ابن ابی صالح موسی بن عبداﷲبن یحیی الجیلانی ملقب به محیی الدین . مولد و مدفن وی بغداد است . امام سلسله ٔقادریه و صوفیه است که اغلب در بلاد هند و ممالک عثمانی و بلاد اسلامی مذهبش رواج دارد. بگفته ٔ قاموس الاع...
-
علی گیلانی
لغتنامه دهخدا
علی گیلانی . [ ع َ ی ِ گی ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی . صوفی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 1040 هَ . ق . در حماة متولد شد و در آنجا مشیخة سجاده ٔ قادریه را عهده دار شد و درهمین شهر در سوم ذی قعده ٔ سال 1113 هَ . ق ...
-
اشرف زاده
لغتنامه دهخدا
اشرف زاده . [ اَ رَ دَ ] (اِخ ) برسوی ، عبدالقادر نجیب الدین بن شیخ عزالدین احمد معروف به اشرف زاده ٔ برسوی حنفی متخلص به سری . شیخ زاویه ٔ قادریه در ازنیق بود و بسال 1202 هَ . ق . درگذشت . او راست : دیوان شعر بترکی .سرّالدوران در تصوف . و مولد نبی (...
-
بتنی
لغتنامه دهخدا
بتنی . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) پتنی . جمال اﷲ هندی بتنی منسوب به پتنه از شهرهای هند. وی در 1501 م . در نهر والی گجرات بدنیا آمد و در مکه درس خواند و سپس به طریقه ٔ قادریه و سعدیه داخل گردید و در درگاه اکبرشاه مقامی یافت و سرانجام به قتل رسید. اوراست : «مج...
-
بیومیة
لغتنامه دهخدا
بیومیة. [ ب َی ْ یو می ی َ ] (اِخ ) طریقتی است که مؤسس آن علی بن حجازی بن محمد بیومی (1108 هَ . ق .) بوده و خود از پیروان طریقه ٔ قادریه بوده است و این فرقه در جده و مکه و فرات و سند تکایایی دارد و تکیه ٔ اصلی آنان در قریه ای نزدیک شهر قاهره است و ذ...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) هندوستانی . نام وی محمد و ملقب به داراشکوه پسر بزرگ و ولی عهد شاه جهان پادشاه هندوستان است . اورنگ زیب برادر کوچک او بر وی خروج کرد و پس از استیلاء او را به قتل رسانید. وی اگر چه سلطان و سلطان زاده بود اما تحصیل مقامات عرفانیه ن...