کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاجار خیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاجار خیل
لغتنامه دهخدا
قاجار خیل . [ خ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری . در 25هزارگزی شمال ساری و شش هزارگزی باختر شوسه ساری به فرج آباد در دشت واقع و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریائی است . ششصد تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔتجن و محصولات آن برنج...
-
واژههای مشابه
-
گونه قاجار
لغتنامه دهخدا
گونه قاجار. [ ن ِ ] (اِخ ) امیر گونه ٔ قاجار در سال 1025 از طرف شاه عباس بر قلعه ٔ ایروان حکومت میکرد و پس از شکست سپاه سلطان محمدخان سلطان روم ، زندگی را بدرود گفت . (از تاریخ کرمان ص 284).
-
گوهر قاجار
لغتنامه دهخدا
گوهر قاجار. [ گ َ / گُوهََ ] (اِخ ) حاجیه گوهر، دخت موسی خان قاجار مادرش طیفون دخت فتحعلیشاه بوده است . از گویندگان فارسی زبان است که دیوان وی در سال 1319-1320 در تهران چاپ شد.علاوه بر سرایندگی از ستاره شناسی نیز اطلاعاتی داشته است . (الذریعه ج 9 ص 9...
-
سلطان قاجار
لغتنامه دهخدا
سلطان قاجار. [س ُ ن ِ ] (اِخ ) نواب شاهزاده معظم سلطانمحمد میرزا ملقب به سیف الدوله از فرزندان گرامی و پسران عزیز نامی حضرت خاقان مغفور طاب ثراه است . وی در سال 1227 دردارالخلافه ٔ تهران بدنیا آمد و والده ٔ ماجده ٔ وی از گرجی زادگان صفویه بوده است که...
-
شوکت قاجار
لغتنامه دهخدا
شوکت قاجار. [ ش َ ک َ ت ِ ] (اِخ ) امیر محمدقاسم خان فرزند ارشداعتضادالدوله سلیمانخان بن محمدخان قاجار و مادرش ازاشراف زندیه دختر بسطام خان کارخانه بوده است و به دستور فتحعلیشاه خواهر حسینعلی میرزا را به عقد ازدواج او درآوردند. امیر محمدقاسم خان متصد...
-
فرخ قاجار
لغتنامه دهخدا
فرخ قاجار. [ ف َرْ رُ خ ِ ] (اِخ ) نواب امیرزاده فریدون میرزا خلف عباس میرزا نایب السلطنه بود. در زمانی که عباس میرزا به انتظام بلاد شرقی ایران توجه کرد وی را نایب الولایه ٔ آذربایجان فرمود و محمدخان امیرنظام را به پیشکاری وی استقلال داد. پس از جلوس ...
-
جهانشاه قاجار
لغتنامه دهخدا
جهانشاه قاجار. [ ج َ هَِ ] (اِخ ) پسر فتحعلیشاه . از شاعران است . وی در اشعار خود به جهان تخلص میکرد. او راست : نوید وصل بمن میدهی ولی ترسم کشد بوعده ٔ وصل تو انتظار مرا.گذر بکوی تو جایی نمیتوان کردن ز بس بکوی تو دل بر سر دل افتاده ست .ای صبا کن گذری...
-
جان قاجار
لغتنامه دهخدا
جان قاجار. (اِخ ) دهی است جزء دهستان ایجرود از بخش مرکزی شهرستان زنجان در شصت و هشت هزارگزی جنوب باختر زنجان و ده هزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده و محلی است کوهستانی و سردسیر. 104 تن سکنه دارد. زبان آنان ترکی و شیعی مذهب اند. آب آنجا از چشمه تأمین ...
-
حشمت قاجار
لغتنامه دهخدا
حشمت قاجار. [ ح ِ م َ ت ِ ] (اِخ ) همایون میرزا شاعر دوره ٔ ناصرالدین شاه . مثنوی «یوسف و زلیخا» و «گلشن محمود» و «سفینه » از آن اوست . (ذریعه ج 9 ص 256 از مجمع الفصحاء ج 1 ص 22) (دانشمندان آذربایجان ص 175).
-
حصار قاجار
لغتنامه دهخدا
حصار قاجار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . واقع در پانزده هزارگزی جنوب خاوری ابهر و سه هزارگزی شوسه ٔ زنجان به قزوین . ناحیه ای است واقع در جلگه . سردسیر. دارای 451 تن سکنه می باشد. ترکی زبانند. از رودخانه ٔ ابهررو...
-
رضوان قاجار
لغتنامه دهخدا
رضوان قاجار. [ رِض ْ ن ِ ] (اِخ ) سام میرزا، پسر محمدقلی میرزا ملک آرا. وی در تهران به تحصیل دانش پرداخت و از همه ٔ علوم بهره گرفت . بواسطه ٔ ذوق فطری و موروثی به شعر و شاعری گرایید و در اندک مدت به مقامی ارجمند در جهان ادب رسید و به مدح ناصرالدین شا...
-
شاپور قاجار
لغتنامه دهخدا
شاپور قاجار. [ رِ ] (اِخ ) شاهزاده شیخعلی میرزا است . او هم از فرزندان حضرت خاقان صاحبقران مغفور فتحعلی شاه مبرور بوده والده اش صبیه ٔ شیخعلی خان زند و بدان مناسبت بنام جدّ امی موسوم شد هم از راه نسبت بحکومت ملایر و پری که محل توقف ایلات زندیه بوده م...
-
شجاع قاجار
لغتنامه دهخدا
شجاع قاجار. [ ش ُ ع ِ ] (اِخ ) شجاع السلطنه . رجوع به شجاع السلطنه شود.
-
قصر قاجار
لغتنامه دهخدا
قصر قاجار. [ ق َ رِ ] (اِخ ) قریه ای به شمیران ، و زندان قصر قجر بدانجا است . و اکنون به شهر تهران پیوسته شده است .