کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فصول
/fosul/
معنی
= فصل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فصول
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (اِ.) جِ فصل .
-
فصول
لغتنامه دهخدا
فصول . [ ف ُ ] (ع مص ) برآمدن از شهر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دانه بستن و گرفتن انگور. (منتهی الارب ). بیرون آمدن دانه ٔ ریز بر تاک . (از اقرب الموارد). || جدا شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || از جای برفتن . (تاج المص...
-
فصول
لغتنامه دهخدا
فصول .[ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فصل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قسمت های سخن یا نوشته : آنچه دقیقی گفته بر اثر این فصول نیز نبشتم . (تاریخ بیهقی ). من بازگشتم و آن فصول به استادم گفتم . (تاریخ بیهقی ). چون ازخطبه ٔ این فصول فارغ شدم بسوی راندن تاریخ با...
-
فصول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فصل] fosul = فصل
-
جستوجو در متن
-
بهاره،تابستانه،پاییزه،زمستانه
لهجه و گویش تهرانی
مربوط به فصول
-
aseasonal
بیفصل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی گیاهی که در همۀ فصول سال میتواند گل دهد
-
mesic prairie
مرغزار معتدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرغزاری در مکانهای نسبتاً زهکشیشده که در تمام فصول رطوبت زیادی دارد
-
فرگرد
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ گَ) (اِ.) هر یک از فصول کتاب وندیداد.
-
مباحث
واژگان مترادف و متضاد
گفتگوها، مبحثها، مقولات، مقولهها، موضوعات، جستارها، فصول، بخشها
-
پاییز
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) یکی از فصول چهارگانة سال و آن فصل سوم سال است که از اول مهر تا سی آذر می باشد.
-
چهارفصل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹چارفصل› ča(ā)hārfasl ۱. مناسب برای تمام فصول: لباس چهارفصل.۲. (قید) تمام سال؛ چهار هنگام؛ همه وقت.
-
گشاده هنگامان
لغتنامه دهخدا
گشاده هنگامان . [ گ ُ دَ / دِ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) کنایه از فصول اربعه است که بهار و تابستان و پائیز و زمستان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
cyclical demand
تقاضای دورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تقاضایی که برحسب وضعیت اقتصادی یا شرایط زمانی، یعنی در فصول مختلف سال، بهطور منظم تغییر میکند
-
تبویب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) باب باب کردن کتاب و نوشته ، تقسیم کردن کتاب به فصول .