کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراشدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فراشدن
/farāšodan/
معنی
۱. داخل شدن.
۲. نزدیک شدن.
۳. رفتن.
۴. عصبانی شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
exit
-
جستوجوی دقیق
-
فراشدن
لغتنامه دهخدا
فراشدن .[ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درشدن . درآمدن : فراشو چو بینی در صلح بازکه ناگه در توبه گردد فراز. سعدی .رجوع به فرا، فرارفتن ، فرازرفتن وفرازشدن شود.
-
فراشدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] farāšodan ۱. داخل شدن.۲. نزدیک شدن.۳. رفتن.۴. عصبانی شدن.
-
واژههای مشابه
-
پیش فراشدن
لغتنامه دهخدا
پیش فراشدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) استقبال . پیشباز رفتن . فراپیش شدن .
-
واژههای همآوا
-
فرا شدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. شُ دَ)(مص ل .)1 - داخل شدن ، درآمدن . 2 - خشمگین شدن . 3 - رفتن .
-
جستوجو در متن
-
ضوف
لغتنامه دهخدا
ضوف . [ ض َ ] (ع مص ) از پی کسی فراشدن . (زوزنی ).
-
فراز گردیدن
لغتنامه دهخدا
فراز گردیدن . [ ف َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بسته شدن : فراشو چو بینی در صلح بازکه ناگه در توبه گردد فراز. سعدی .رجوع به فراز شدن و فراشدن وفراز شود.
-
تباعة
لغتنامه دهخدا
تباعة. [ ت َ ع َ ] (ع مص ) از پی فراشدن یا با کسی رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). پس روی کردن کسی را و در پی کسی رفتن و لاحق گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پس روی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پیروی کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). رجوع ب...
-
تقری
لغتنامه دهخدا
تقری . [ ت َ ق َرْ ری ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پی آب رفتن و جستن آنرا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تقصص
لغتنامه دهخدا
تقصص . [ ت َ ق َص ْ ص ُ ] (ع مص ) یادگرفتن سخن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تقهقر
لغتنامه دهخدا
تقهقر. [ ت َ ق َ ق ُ ] (ع مص ) از پی فراشدن . (زوزنی ).سپسایگی رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به قهقرا شدن . باز پس گشتن . (از اقرب الموارد).
-
اتباع
لغتنامه دهخدا
اتباع . [ اِ ] (ع مص ) پیروی کردن . از پی رفتن . از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). پس روی کردن . در پی رفتن . از پس فراشدن . || بازپس داشتن . در پی داشتن . || دررسانیدن . (زوزنی ). || واپس کردن . (زوزنی ). || در پی فرستادن . || رسیدن بکسی . دررسید...
-
تلو
لغتنامه دهخدا
تلو. [ ت ُ ل ُوو ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). از پی کسی رفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در پی کسی رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروگذاشتن کسی را. (تاج المصادر بیهقی ). گذاشتن کسی را...