کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فحص کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فحص کردن
لغتنامه دهخدا
فحص کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاویدن . جستجو کردن . رجوع به فحص شود.
-
واژههای مشابه
-
فحص الاجم
لغتنامه دهخدا
فحص الاجم . [ ف َ صُل ْ اَ ] (اِخ ) حصاری بلند و استوار در افریقا. (معجم البلدان ).
-
فحص البلوط
لغتنامه دهخدا
فحص البلوط. [ ف َ صُل ْب َل ْ لو ] (اِخ ) موضعی است در غرب . (منتهی الارب ).
-
فحص عدلي
دیکشنری عربی به فارسی
دادگاهي , بحثي , قانوني , مربوط به سخنراني , جدلي
-
فحص النظر
دیکشنری عربی به فارسی
ديد سنجي , تعيين ميزان ديد چشم , عينک سازي , عينک فروشي
-
بحث و فحص
فرهنگ گنجواژه
گفتگو.
-
بحث و فحص و کلام
فرهنگ گنجواژه
تحصیل، بحث علمی.
-
جستوجو در متن
-
افتحاث
لغتنامه دهخدا
افتحاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تفتیش کردن از چیزی که نزد کسی است . || فحص و جستجو کردن . (از اقرب الموارد).
-
جستجو کردن
لغتنامه دهخدا
جستجو کردن . [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . تلاش کردن . (از ناظم الاطباء). || کاوش کردن . (یادداشت مؤلف ). طلب . تفتیش . تفحص . فحص . بحث : سزد گر بگوئی تو ای نامجوی که آنجا کرا میکنی جستجوی . فردوسی .ور بگیری کیت جستجو کندنقش با نقاش چون...
-
واکاویدن
لغتنامه دهخدا
واکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن . تفحص نمودن . تفتیش کردن . (ناظم الاطباء). کاوش . جستجو. تفحص . (آنندراج ). بازکاویدن . بحث و فحص کردن .- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف ).|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: ا...
-
بازجویی کردن
لغتنامه دهخدا
بازجویی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق . تفتیش . تجسس . فحص . بازجست . پژوهش کردن . عملی ابتدائی که معمولاً از طرف مأمورین شهربانی یا ژاندارمری هنگام دستگیری متهم برای کشف حقیقت اتهام و تشکیل پرونده جهت فرستادن به محاکم دادگستری انجام میدهند.
-
بازکاویدن
لغتنامه دهخدا
بازکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) پژوهش . جستجو. فحص . تفحص . واپژوهیدن . استفحاص . طلب کردن . پیجویی . پی جوری (در تداول عامه ). کاویدن . کاوش . بحث کردن . تفتیش کردن . تنقیر. استقراء. نَدش . نَجث . افتحاص . افتحاث . تَسَنﱡح . (منتهی الارب ) : اگر زهره ...
-
افتحاص
لغتنامه دهخدا
افتحاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی .(آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تفتیش کردن از چیزی . (از اقرب الموارد). واپژوهیدن . (المصادر زوزنی ). نیک واپژوهیدن . فحص . تفحص . (یادداشت مؤلف ).