واکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن . تفحص نمودن . تفتیش کردن . (ناظم الاطباء). کاوش . جستجو. تفحص . (آنندراج ). بازکاویدن . بحث و فحص کردن .
- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف ).
|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: المناقرة والنقار؛ با کسی واکاویدن در خصومت .مجادلة؛ با کسی واکاویدن در خصومت . جدال . (زوزنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.