کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شبشت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] šebešt = شبست: ◻︎ حاکم آمد یکی به غیض و شبشت / ریشکی گنده و پلیدک و زشت (معروفی: شاعران بیدیوان: ۱۴۰).
-
غیضة
لغتنامه دهخدا
غیضة. [ غ َ ض َ ] (ع اِ) اسم مرت از غَیض در معانی مصدری . (از اقرب الموارد). رجوع به غیض شود. || نیستان . (دهار). || بیشه . (مهذب الاسماء) (صراح ). بیشه و جنگل . (منتهی الارب ) (دزی ج 2 ص 234). اَجَمَة. (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). جنگل . (صراح الل...
-
غایض
لغتنامه دهخدا
غایض . [ ی ِ ] (ع ص ) غائض . نعت فاعلی از غیض . فرورونده در (آب ) : و به دیه ابروز کاشان کاریزی هست اسفذاب نام ، مشرب اهل آن دیه و صحراها و دیههای چند که در آن حوالی واقع است از آن است و بدیه پین غایض میشود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 38). در ترجمه ٔ عب...
-
جبل جودی
لغتنامه دهخدا
جبل جودی . [ ج َ ب َ ل ِ ] (اِخ ) از توابع و اعمال بکرست . گویند هفتاد قسم انگور دارد. کشتی نوح پس از طوفان بر روی این کوه که در سرزمین موصل است قرار گرفت . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 192 و 247 شود : و قیل یا ارض ابلعی مأک و یا سماء اقلعی و غیض الماء...
-
تغییض
لغتنامه دهخدا
تغییض . [ ت َغ ْ ] (ع مص ) کم کردن و بازداشتن اشک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): لبد عجاجته و غیض مجاجته ُ؛ ای ماکان یسیل من عینیه و انفه عندالبکاء. (اقرب الموارد). || در جنگل جای گرفتن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) ...
-
تَغِيضُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي کاهد (ماده غاض هم لازم استعمال ميشود و هم متعدي ، هم گفته ميشود غاض الشيء - فلان چيز ناقص شد ، و هم گفته ميشود غاضه غيره - فلان چيز را ناقص کردند ، در قرآن کريم هم بهر دو نحو آمده که ميفرمايد : و غيض الماء - آب ناقص شد ، و ما تغيض الارحام - آنچه ر...
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج َ ] (ع مص ) بریدن . (غیاث اللغات از صراح و منتخب و قاموس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). بریدن چیزی . (از ذیل اقرب الموارد). بریدن و این معنی اصلی است . (از متن اللغة). || پوست باز کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهق...
-
ناتمام
لغتنامه دهخدا
ناتمام . [ ت َ ] (ص مرکب ) نابالغ. (غیاث ) (آنندراج ). تمام و کامل نشده . (ناظم الاطباء).ناپخته . نپخته . خام . ناقص . مقابل کامل : وگر در بازگشتن ناتمام است به آتش در بماند زانکه خام است . ناصرخسرو.از طاعت تمام شود ای پسر ترااین جان ناتمام سرانجام ک...
-
طوفان نوح
لغتنامه دهخدا
طوفان نوح . [ ن ِ نو ] (اِخ ) مصیبت و بلیه ای که بر بنی نوع بشر آمده و هیچ یک از بنی نوع بشر جز هشت نفر خانواده ٔ نوح رهائی نیافتند. (قاموس کتاب مقدس ). فروگرفتن قسمتی بزرگ یا همه ٔ زمین در زمان نوح . صاحب مرآت جهان نما آورده که : اهل تاریخ از سه طوف...