کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنیمت یافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غنیمت یافتن
لغتنامه دهخدا
غنیمت یافتن . [ غ َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) غنیمت گرفتن . به غنیمت رسیدن . غُنم . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل ). تَخَبﱡس . (منتهی الارب ). رجوع به غنیمت و غَنیمة شود : غنیمت که از لشکرش یافتی بدان بندگی تیز بشتافتی . فر...
-
واژههای مشابه
-
غنیمت آوردن
لغتنامه دهخدا
غنیمت آوردن . [ غ َ م َ وَ دَ ] (مص مرکب ) آوردن اموالی که به غنیمت گرفته شده است . آوردن غنیمت . غنیمت گرفتن . رجوع به غنیمت و غَنیمة شود.
-
غنیمت پنجابی
لغتنامه دهخدا
غنیمت پنجابی . [ غ َ م َ ت ِ پ َ ] (اِخ ) محمد اکرم ملتانی شاعر هندی . وی عموی محمد صداقت بود. او راست : «نیرنگ عشق یا مثنوی غنیمت » که مکرر در هند چاپ شده است . وی به سال 1100 هَ . ق . درگذشت . رجوع به تذکره ٔ سرخوش ص 82، الذریعه ج 9 ص 793 و قاموس ا...
-
غنیمت دادن
لغتنامه دهخدا
غنیمت دادن . [ غ َ م َ دَ ] (مص مرکب ) دادن مالی که به غنیمت گرفته شده است . دادن غنیمت . تغنیم . تنفیل . (تاج المصادر بیهقی ).
-
غنیمت داشتن
لغتنامه دهخدا
غنیمت داشتن . [ غ َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) غنیمت دانستن . غنیمت شمردن . رجوع به غنیمت شود: و غنیمت دارد [ پسر کاکو ] که ما از اینجا بازگردیم و هر حکم که کنیم بخدمت مال ضمانی اجابت کند و هیچ کژی ننماید. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 14).- به غنیمت داشتن ؛ غنیم...
-
غنیمت دانستن
لغتنامه دهخدا
غنیمت دانستن . [ غ َ م َ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) غنیمت شمردن . اغتنام . مغتنم شمردن . فرصت شمردن . رجوع به غنیمت شود : صاحباعمر عزیز است غنیمت دانش گوی خیری که توانی ببر از میدانش . سعدی (غزلیات ).غنیمت دان چو میدانی که هر روزز عمر مانده روزی میشود کم ....
-
غنیمت شمردن
لغتنامه دهخدا
غنیمت شمردن . [ غ َ م َ ش ِ / ش ُ م ُ / م َ دَ ] (مص مرکب ) فایده و سود بردن از چیزی . (ناظم الاطباء). غنیمت دانستن . تَغَنﱡم . (دهار) (منتهی الارب ). اغتنام . (منتهی الارب ). رجوع به غنیمت و غَنیمة شود : کدخدای علی تگین و علی تگین این حدیث را غنیمت ...
-
غنیمت کشیدن
لغتنامه دهخدا
غنیمت کشیدن . [ غ َ م َ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حمل غنیمت . برداشتن و نگاه داشتن غنیمت . رجوع به غنیمت و غنیمت کش شود : غنیمت کشان بر در شهریارغنیمت کشیدند بیش از شمار.نظامی .
-
غنیمت کش
لغتنامه دهخدا
غنیمت کش . [ غ َ م َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه مال غنیمت بردارد و نگاهدارد.(از آنندراج ). غنیمت کشنده . حامل غنیمت : جهاندارچون دید کز گنج و زرغنیمت کشان را گران گشت سر... نظامی .در آن پیش بینی خرد پیشه کردکه لختی ز چشم بد اندیشه کردبفرمود شه تا غن...
-
غنیمت شمردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ مُ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) فایده و سود دانستن .
-
غنیمت جنگی
دیکشنری فارسی به عربی
غنيمة
-
غنیمت شمار
واژهنامه آزاد
قدر دانی باش
-
فرصت را غنیمت شمردن
دیکشنری فارسی به عربی
إنتهاز الفرصة
-
موقعیت را غنیمت شمرد
دیکشنری فارسی به عربی
استغلّ الموقف