کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلیزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلیزن
لغتنامه دهخدا
غلیزن . [ غ َ زَ ] (اِ) غلیژن . (برهان قاطع). غریزن یعنی گل سیاه که ته حوض ماند. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). رجوع به غلیژن و غریزن شود.
-
جستوجو در متن
-
غریژنگ
فرهنگ فارسی معین
(غَ ژَ) (اِ.) = غریژن . غریزن . غلیزن : گل و لای سیاه که در بن حوض ها و ته تالاب ها و جوی ها است .
-
غلیون
لغتنامه دهخدا
غلیون . [ غ َ لی وَ ] (اِ) بمعنی غلیزن است که گل و لای سیاه ته حوضها باشد. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). مصحف غلیژن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به غلیژن شود.
-
غریژن
لغتنامه دهخدا
غریژن . [ غ َ ژَ ] (اِ) خلاب و گل سیاه . (از برهان قاطع ذیل غریزن ). لجن و گل و لای ته حوض را گویند. غریفج . غریفژ. (انجمن آرا). غریرن . غریزن . غریژنگ . غلیزن . (برهان قاطع). لوش .
-
غریژنگ
لغتنامه دهخدا
غریژنگ . [ غ َ ژَ ] (اِ) گل و لای سیاه که بن حوضها و ته تالابها و جویها می باشد. (برهان قاطع). لجن و گل و لای ته حوض . غریفج . غریفژ. (انجمن آرا). غریرن . غریزن . غریژن . غلیزن . (برهان قاطع).
-
غلیژن
لغتنامه دهخدا
غلیژن . [ غ َ ژَ] (اِ) لجن و گل و لای سیاهی باشد که در ته حوضها و جویها و تالابها بهم رسد و آن را خلان نیز گویند و با زای هوز هم آمده است . (برهان قاطع) (آنندراج ). رلژن .(فرهنگ جهانگیری ). غلیزن . غریزن . غریژن . غریرن . غریژنگ . غریغج . غریفژ. (بره...
-
غریزن
لغتنامه دهخدا
غریزن . [ غ َ زَ ] (اِ) به معنی پریزن که آردبیز و غربال باشد. (برهان قاطع). ظاهراً مصحف پریزن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). پرویزن . غریزان . غرویزن . (برهان قاطع). رجوع به غربال شود. || خلاب و گل سیاه ، و به این معنی و معنی اول هر دو با زای فارسی آ...