کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلائل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غلائل
/qalā'el/
معنی
= غِلاله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلائل
لغتنامه دهخدا
غلائل . [ غ َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غَلیلَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) . رجوع به غَلیلَة شود.
-
غلائل
لغتنامه دهخدا
غلائل . [ غ ُ ءِ ] (اِخ ) شهری از شهرهای خزاعة. (منتهی الارب ). از بلاد خزاعه در حجاز است . (از معجم البلدان ) (تاج العروس ).
-
غلائل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غلالَة] [قدیمی] qalā'el = غِلاله
-
جستوجو در متن
-
غلیلة
لغتنامه دهخدا
غلیلة. [ غ َ ل َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث غَلیل . (اقرب الموارد). رجوع به غلیل شود. || زره یا میخ که حلقه های زره را فراگیرد. (منتهی الارب ). واحدة الغلائل ، و هی الدروع او مسامیرها لجامعة بین رؤوس الحلق . (اقرب الموارد). || بطینه که زیر زره پوشند. ج ، غ...
-
غلالة
لغتنامه دهخدا
غلالة. [ غ ِ ل َ ] (ع اِ) بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عظامة. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || میخ که هردو سر حلقه را فراهم آورد. (منتهی الارب ). ج ، غَلائِل . (تاج العروس ). || شاماکچه که زیر جامه و زره پ...