غلیلة. [ غ َ ل َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث غَلیل . (اقرب الموارد). رجوع به غلیل شود. || زره یا میخ که حلقه های زره را فراگیرد. (منتهی الارب ). واحدة الغلائل ، و هی الدروع او مسامیرها لجامعة بین رؤوس الحلق . (اقرب الموارد). || بطینه که زیر زره پوشند. ج ، غَلائِل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). واحدة الغلائل ، و هی بطائن تلبس تحت الدروع . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.