کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غطرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غطرب
لغتنامه دهخدا
غطرب . [غ ِ رَ ] (ع اِ) مار. (منتهی الارب ). افعی . (اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب آن را مصحف عِظرِب میداند.
-
واژههای همآوا
-
قطرب
فرهنگ فارسی معین
(قُ رُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) ناخوشی ای که با حرکات متوالی اندام ها و لرزش اعضا و فلج و عدم کنترل عضلات بدن همراه است . 2 - (ص .) مصروع .
-
قطرب
لغتنامه دهخدا
قطرب . [ ق ُ رُ ] (اِخ ) لقب محمدبن مستنیر، شاگرد سیبویه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). او را قطرب خوانند زیرا بامدادان بر سیبویه وارد میگردید و هرگاه که سیبویه در خانه را میگشود وی را پشت در مشاهده میکرد و ازاینرو به وی گفت : ما انت الا قطرب لیل ....
-
قطرب
لغتنامه دهخدا
قطرب . [ ق ُ رُ ] (ع اِ) دزد. (منتهی الارب ). دزد ماهر در دزدی . (اقرب الموارد). || موش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گرگ . (منتهی الارب ). گرگ موی ریخته . || سگ کوچک . || غول نر. || صرع زده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || نوعی از مالیخولیا. (م...
-
قطرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] qotrob ۱. نوعی بیماری روانی که بیمار حالت مالیخولیایی پیدا میکند و به فلج و لرزش اندام مبتلا میشود. علت آن سیفلیس ارثی یا بیماری دیگر است؛ فلج.۲. مصروع.
-
جستوجو در متن
-
مار
لغتنامه دهخدا
مار. (اِ) معروف است که به زبان عربی حیه گویند. (برهان ). حیه . (ترجمان القرآن ). حیوانی دراز و خزنده و بی دست و پای که به تازی حیه گویند. ج ، ماران . (ناظم الاطباء). پهلوی «مار» ، سانسکریت ، «ماره » ، این کلمه ٔ سانسکریت بمعنی میراننده و کشنده است ، ...