کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرافة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرافة
لغتنامه دهخدا
غرافة. [ غ ُ ف َ ] (ع اِ) یک مشت آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قرافة
لغتنامه دهخدا
قرافة. [ ق َ ف َ ] (اِخ ) موضعی است به اسکندریه که داستانهای شگفت انگیزی بدان منسوب است . (از معجم البلدان ).
-
قرافة
لغتنامه دهخدا
قرافة. [ ق َ ف َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از فسطاط مصر که از بنی غصن بن سیف بن وائل از طایفه ٔ معافر بوده و قرافه دوده ای است از معافر که در این سرزمین سکونت کردند و آنجا به نام آنان خوانده شد. این سرزمین اینک قبرستان مردم مصر است و در آن ساختمانهای با ...
-
قرافة
لغتنامه دهخدا
قرافة. [ ق َ ف َ ] (اِخ ) نام شهری است . (ناظم الاطباء).
-
قرافة
لغتنامه دهخدا
قرافة. [ ق ُ ف َ ] (ع اِ) پوست درخت . (منتهی الأرب ) (ناظم الاطباء). لحاءالشجر. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
سیح
لغتنامه دهخدا
سیح . [ س َ ] (ع اِ) آب روان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آبی که بر روی زمین زمین را مشروب سازد بی دولاب یا دالیه یا غرافه یا زرنوق یا ناعوره یا منجنون . (مفاتیح العلوم ). || نوعی از چادر. || گلیم خطدار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منته...