کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غدقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غدقة
لغتنامه دهخدا
غدقة. [ غ َ دِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث غَدِق .شیرین و گوارا. (معجم البلدان ). رجوع به غدق شود.
-
جستوجو در متن
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َدِ ] (ع ص ) عشب غدق ؛ گیاه تر و سیراب . (از اقرب الموارد). یاقوت در معجم البلدان غدق را به معنی شیرین وگوارا آورده : غدقت العین و البئر فهی غدقة؛ ای عذبة، و ماء غدق ؛ ای عذب . (معجم البلدان ذیل بئر غدق ).
-
طغتکین
لغتنامه دهخدا
طغتکین . [ طُ ت َ ] (اِخ ) ابن خلکان آرد: کنیتش ابوالفوارس ، پسر ایوب بن شاذی بن مروان ، ملقب به الملک العزیزظهیرالدین صاحب الیمن ، لقب دیگرش سیف الاسلام است . سلطان صلاح الدین برادر وی به روزگاری که بر دیار مصر پادشاهی داشت ، برادر دیگر خویش ، شمس ا...
-
باقلا
لغتنامه دهخدا
باقلا. [ق ِ ] (اِ) باقلاء. باقلی (در تداول عامه ). از بقولات معروف است . مأخوذ از تازی ، گیاهی از طایفه ٔ بقلیه که دانه های آن مانند لوبیادر غلاف میباشد و باسمر و کالوسک و کوسک و فول نیز گویند. (ناظم الاطباء). در تقسیم بندی گیاهی جزء پروانه واران اس...