کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عکور
لغتنامه دهخدا
عکور. [ ع ُ ] (ع مص ) مصدر عَکر است در تمام معانی . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عَکر شود.
-
واژههای همآوا
-
اکور
لغتنامه دهخدا
اکور. [ اَک ْ وُ ] (ع اِ) ج ِ کور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کور شود.
-
جستوجو در متن
-
عکر
لغتنامه دهخدا
عکر. [ ع َ ] (ع مص ) حمله کردن و بازگشتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).حمله بردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). واگردیدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). عُکور. || میل نمودن به جائی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || باز گشتن ب...
-
اعتکار
لغتنامه دهخدا
اعتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازگردیدن بر چیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حمله کردن و میل نمودن بر چیزی . (از اقرب الموارد). عَکر. عُکور. (از اقرب الموارد). مثل العکر. (از المصادر زوزنی ). || با هم آمیختن قوم در حرب . (منتهی الارب ) (آ...