کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَنْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عَنْ
فرهنگ واژگان قرآن
از
-
واژههای مشابه
-
عن
فرهنگ فارسی معین
(عَ نْ) (اِ.) مدفوع انسان .
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ ] (اِ) در تداول عامه و زبان کودکان ، براز. غایط. گه . گوه . اَن . و گه نیز بصورت صفت برای آدم بد یا چیز نامرغوب و بسیار بد به کار رود. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).- عن ترکیب ؛ بسیار زشت و بدترکیب . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده )...
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ ] (ع اِ) بمعنی جانب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و آن در سه مورد بکار رود: الف - هرگاه حرف «من » بر آن داخل شود که استعمال آن بدین ترتیب بسیار است ، مانند: وقفت مِن عن یمینک ؛ یعنی در جانب راست تو ...
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ ] (ع حرف جر) بمعنی از و مرادف «من » که کلمه ٔ مابعد خود را جر میدهد و آن دارای ده معنی میباشد: مجاوزت . (منتهی الارب ) آنندراج ) (از اقرب الموارد). تجاوز. (ناظم الاطباء). مانند: سافرت عن البلد؛ یعنی از شهر مسافرت کردم . (ناظم الاطباء) (از ...
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ ] (ع حرف مصدری ) حرف مصدری است ، بمعنی «اینکه »، چنانکه در محاورات بنی تمیم است که بجای أعجبنی أن تفعل «عن تفعل » گویند. و این را عنعنة تمیم نامند. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). بنی تمیم أن ّ مشدد ...
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ ] (علامت اختصاری ) رمز است از «رُوی عن »؛ از فلان روایت شد: عن زرارة، عن حنان ... و روایتی را که از چند کس به توالی باشد مُعَنعن گویند.
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ نِن ْ ] (ع ص ) عنی . رنجدیده . (منتهی الارب ). رجوع به عَنی شود.
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َن ن ] (ع مص ) قاضی بر کسی حکم نامردی و عنانة نمودن ، یا به افسون از زن خویش بازداشته شدن . و فعل آن مجهول به کار می رود: عُن ّ عن امرأته . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || سرنامه ٔ کتاب نوشتن . (از منتهی الارب ) (آ...
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع ُن ن ] (اِخ ) کوهی است در نزدیکی مروان ، و در جوفش آبها یافت شود. و آن در طریق مکه است از جانب بصره . (از معجم البلدان ).
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع ُن ن / ع َن ن ] (اِخ )نام مردابی است در دیار خثعم . (از معجم البلدان ).
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ع َن ْ ن َ ] (ع حرف مصدری ) حرف مصدری بمعنی «اینکه » وآن در محاورات بنی تمیم بجای أن ّ به کار می رود، چنانکه بجای أشهد أن ّ محمداً رسول اﷲ، گویند: أشهد عَن ّ محمداً... (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عن
دیکشنری عربی به فارسی
لعنت کردن , نفرين کردن , التماس کردن
-
عَنِ
فرهنگ واژگان قرآن
از (در اصل "عَنْ "بوده که در عباراتي نظير"عَنِ ﭐلَّذِي "چون به ساکن يا تشديد رسيده حرکت گرفته است)