عن . [ ع َ ] (ع اِ) بمعنی جانب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و آن در سه مورد بکار رود: الف - هرگاه حرف «من » بر آن داخل شود که استعمال آن بدین ترتیب بسیار است ، مانند: وقفت مِن عن یمینک ؛ یعنی در جانب راست تو ایستادم . ب - هرگاه حرف «علی » پیش از آن بیاید، که استعمال آن بدین ترتیب نادر است ، مانند: عَلی عَن یمینی مرت الطیر سخا؛ یعنی از جانب راست من پرندگان عبور کردند در حالی که از چپ براست حرکت میکردند . ج - هرگاه فاعل متعلَّق آن و مجرور آن ، هر دو ضمیری باشند که به یک مرجع برگردند، مانند: دع عنک لومی فاًن اللوم اِغراءُ؛ یعنی از سرزنش من خودداری کن ، زیرا سرزنش باعث دشمنی است . در این جمله ضمیر مستتر أنت در «دع » و ضمیر کاف هر دو به یک مرجع برمیگردند؛ اما این مورد سوم را برخی اسم ندانند، زیرا نمیتوان بجای آن کلمه ٔ «جانب » را قرار داد. (از اقرب الموارد) (از مغنی اللبیب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.