کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَمِيَتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عَمِيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
کور شد - راه نيافت (عميت ماضي از عمي است که به معناي کوري است ، ولي در "فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ ﭐلْأَنبَاءُ يَوْمَئِذٍ " معناي کوري مقصود نيست ، بلکه استعاره از اين است که انسان در موقعيتي قرار گرفته که به خبري راه نمييابد و مقتضاي ظاهر اين بود که عمي...
-
واژههای مشابه
-
عمیت
لغتنامه دهخدا
عمیت . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَمیتة. (از اقرب الموارد). رجوع به عَمیتة شود.
-
عمیت
لغتنامه دهخدا
عمیت . [ ع ِم ْ می ] (ع ص ) نگاهبان و پاسبان زیرک . (منتهی الارب ). محافظ داناو زیرک . (از اقرب الموارد). || مست . (منتهی الارب ). سکران . (اقرب الموارد). || نادان سست . (منتهی الارب ). جاهل ضعیف . (اقرب الموارد). || آنکه او را رای نباشد و به جانبی ر...
-
عُمِّيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
مخفي کرده است - پنهان کرده است (کلمه عميت ماضي مجهول از باب تفعيل ، يعني تعميه است ، و تعميه به معناي پنهان کردن است)
-
واژههای همآوا
-
أُمِيتُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي ميرانم
-
عُمِّيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
مخفي کرده است - پنهان کرده است (کلمه عميت ماضي مجهول از باب تفعيل ، يعني تعميه است ، و تعميه به معناي پنهان کردن است)
-
جستوجو در متن
-
عمامیت
لغتنامه دهخدا
عمامیت .[ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عِمّیت . رجوع به عِمّیت شود.
-
ابوهند
لغتنامه دهخدا
ابوهند. [ اَ ؟ ] (اِخ ) برأبن عبداﷲبن عمیت . رجوع به ابوهندبن عمیت ... شود.
-
ابوهند
لغتنامه دهخدا
ابوهند. [ اَ ؟ ] (اِخ ) ابن عمیت بن ذراع الداری . صحابی است . و نام او برأبن عبداﷲبن عمیت است و گفته اند که او برادر مادری تمیم الداری است .
-
عمیتة
لغتنامه دهخدا
عمیتة. [ ع َ ت َ ] (ع اِ) یک نواله از پشم و صوف حلقه کرده . (منتهی الارب ). یک قطعه از پشم حلقه شده که در دست گیرند تا آن را بریسند. (از اقرب الموارد). ج ، اَعْمِتة، عُمُت ، عَمیت (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)، عَمائت . (اقرب الموارد).
-
اعمتة
لغتنامه دهخدا
اعمتة. [ اَ م ِ ت َ ] (ع اِ) ج ِ عَمیتَة، یک نواله از پشم و صوف حلقه کرده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ عَمیتَة، بمعنی پاره ای از پشم حلقه کرده ، یقال : عمیتة من صوف اووبر و سبیخة من قطن و سلیلة من شعر. (از اقرب الموارد). ج ، عَمائِ...
-
مست
لغتنامه دهخدا
مست . [ م َ ] (ص ) شراب خواره ای که شراب در وی اثر کرده باشد. (ناظم الاطباء). می زده . دگرگون شده از آشامیدن می و غیره . سخت بی خود از شراب . مقابل سرخوش و شنگول . (یادداشت مرحوم دهخدا). مقابل هوشیار، و با لفظ کردن و شدن و رفتن و افتادن مستعمل است . ...