عمیت . [ ع ِم ْ می ] (ع ص ) نگاهبان و پاسبان زیرک . (منتهی الارب ). محافظ داناو زیرک . (از اقرب الموارد). || مست . (منتهی الارب ). سکران . (اقرب الموارد). || نادان سست . (منتهی الارب ). جاهل ضعیف . (اقرب الموارد). || آنکه او را رای نباشد و به جانبی راه نیابد. (منتهی الارب ). ج ، عَمامیت . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.