کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوساء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوساء
لغتنامه دهخدا
عوساء. [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است در مدینه . (از معجم البلدان ).
-
عوساء
لغتنامه دهخدا
عوساء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعوس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زنی که در وقت خنده کنج دهن وی درآید. (ناظم الاطباء).دارنده ٔ عَوَس . (از اقرب الموارد). ج ، عوس . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به اعوس و عَوَس شود.
-
واژههای همآوا
-
عوصاء
لغتنامه دهخدا
عوصاء. [ ع َ ] (اِخ ) جایگاهی است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عوصاء
لغتنامه دهخدا
عوصاء. [ ع َ ] (ع ص ، اِ) کلمه ٔ غریب و دشوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سختی و سخت ودشوار از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدت و سختی . حاجت . (از اقرب الموارد): فلان یرکب العوصاء؛ او دشوارت...
-
جستوجو در متن
-
عوس
لغتنامه دهخدا
عوس . (ع اِ) نوعی از گوسپند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوسفندها و کبش های سفیدرنگ . (از اقرب الموارد). || ج ِ عَوساء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عوساء شود. || ج ِ أعوَس . (ناظم الاطباء). رجوع به اعوس شود.
-
اعوس
لغتنامه دهخدا
اعوس . [ اَ وَ ] (ع ص ) آنکه وقت خنده و جز آن ، کنج دهنش برآید. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). آنکه در وقت خنده و جز آن ، کنج دهنش برآید. (ناظم الاطباء). آنکه دارای عَوَس باشد. (از اقرب الموارد). || زداینده ٔ زنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صیقل . (ن...