کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ] (ع اِ) اسم عربی مرزنجوش است . (مخزن الادویة). رجوع به مرزنجوش شود.
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ع َ ن َ ف َ ] (ع اِ) آنکه او را آب زند، پس بگرداند آسیا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر آنچه آب بر آن خورد و بگرداند آسیا را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه مابین دو خطکشت است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه مابین دو خطکشت واقع...
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ع ُ ف َ / ع ُ ن ُ ف َ ] (ع اِ) ائتناف و ابتدا. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). گویند: کان ذلک منا عنفة.
-
واژههای همآوا
-
انفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: انفَة] [قدیمی] 'anafat ۱. کراهت؛ ننگ؛ عار.۲. زیان؛ ضرر؛ خسارت.۳. نقصان.〈 انفت داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] کراهت داشتن؛ ننگ وعار داشتن.〈 انفت کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 انفت داشتن: ◻︎ هر آینه انفت کرده باشد ...
-
انفت
فرهنگ فارسی معین
(اَ نَ فَ) [ ع . انفتة ] 1 - (مص ل .) ننگ داشتن ، کراهت داشتن . 2 - (اِ.) ننگ ، عار. 3 - زیان ، خسران .
-
عنفط
لغتنامه دهخدا
عنفط. [ ع ُ ف ُ ] (ع ص ) مردناکس دشوارخوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدخوی . (ناظم الاطباء). شخص لئیم و پست و بداخلاق . (از اقرب الموارد). || (اِ) سیاه گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام حیوانی که آن را سیاه گوش گویند. (ناظم الاطباء). عناق الارض ...
-
انفت
لغتنامه دهخدا
انفت . [ اَ ف َ / اَ ن َ ف َ ] (اِ) نقصان . خسارت . زیان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا).
-
انفت
لغتنامه دهخدا
انفت . [ اَ ف َ / اَ ن َ ف َ ] (ع مص ) انفة. ننگ و عار داشتن . (غیاث اللغات ). || (اِ) ننگ و عار. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (هفت قلزم ) : از سلطان تسلیم بعضی ازولایات خراسان التماس می نمودند سلطان از انفت قبول مواقفه ، با آن سخن موافقت ننمو...
-
انفة
لغتنامه دهخدا
انفة. [ اَ ن َ ف َ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (مصادر زوزنی ) (از منتهی الارب ). اَنَف . رجوع به انف شود. || (اِ) کراهت . || آغاز. انفة الشی ٔ؛ آغاز چیزی و اول آن . (ناظم الاطباء). آغاز چیزی و اول آن . (آنندراج ).- انفة الصلوة ؛ تکبیر اولی و در حدیث بضم هم...
-
جستوجو در متن
-
اغلاظ
لغتنامه دهخدا
اغلاظ. [ اِ ] (ع مص ) سخن درشت گفتن : اغلظ له فی القول اغلاظاً. (از منتهی الارب ). سخن درشت گفتن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بدرشتی سخن گفتن با کسی : اغلظ له فی القول ؛ عنفه . (از اقرب الموارد). درشت گفتن و درشتی کردن . (یاددا...
-
زاب
لغتنامه دهخدا
زاب . (اِخ ) نهری است میان سوراء و واسط ونهر دیگری است نزدیک آن و بر هر واحد آن (زاب ها) روستائی است و هر دو روستا را زابان گویند و یا اصل زابیان است منسوب به زاب و عامه زابان گویند. (منتهی الارب ). ابن البلخی گوید: معنی زاب آن است که زوآب یعنی که زو...