کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عناب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عناب
/'annāb/
معنی
۱. (زیستشناسی) میوهای بزرگتر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد؛ تبرخون.
۲. (زیستشناسی) درخت این میوه با برگهای کوچک و ساقههای خاردار.
۳. [قدیمی، مجاز] لب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
Ziziphus
عناب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از عنابیان درختچهای یا درختی کوچک خاردار خزاندار یا همیشهسبز با 40 گونه که در مناطق معتدل و نیمهگرمسیری جهان میرویند؛ برگهای آنها کامل با آرایش متناوب و دارای سه رگبرگ اصلی قاعدهای است و گلهایشان کوچک و سبز مت...
-
عناب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← عناب رسمی
-
عناب
فرهنگ فارسی معین
(عَ نّ) [ ع . عُنّاب ] (اِ.) تبرخون ؛ درختی است با برگ های کوچک و بی کرک و شفاف . گل هایش کوچک و زرد رنگ و شامل دم گل بسیار کوتاه است . میوه اش شفت و مایل به قرمز، شفاف و کروی است که به بزرگی یک زیتون می رسد و دارای طمعی بسیار مطبوع است . عناب به عنو...
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع َن ْ نا ] (اِخ ) نام والد حریث بنهابی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از اعلام است . (ناظم الاطباء).
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع َن ْ نا ] (ع ص ، اِ) انگورفروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروشنده ٔ انگور. (از اقرب الموارد).
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع ُ ] (اِخ ) رودباری است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام وادیی است . (ناظم الاطباء).
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع ُ ] (اِخ ) کوهی است به راه مکه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوه دایره شکل و بسیار مرتفعی است که چیزی در آنجا نمی روید. و گویند، کوهی است در طریق مکه . و گویند، طریق مدینه است از فَید. و نیز گویند، کوهی است سیاه رنگ ازآن ِ کع...
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع ُ ] (اِخ ) نام اسب مالک بن نُوَیرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام اسبی . (ناظم الاطباء).
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع ُ ] (ع ص ) مرد کلان بینی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). بزرگ بینی . (از اقرب الموارد). || (اِ) فنج ماده ، یا تلاق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فنج ماده که به تازی عفل گویند، و آنچه راکه در عمل ختان از زن بریده می شود. و تلاق ....
-
عناب
لغتنامه دهخدا
عناب . [ ع ُن ْ نا ] (ع اِ) سنجد جیلان . (منتهی الارب ). میوه ای است شبیه به سنجد و در منضجات ومسهلات به کار برند. خوردن آن خون را صاف کند. (برهان قاطع). ثمر درختی است معروف ، قریب به درخت کنار و زیتون در بلندی ، و برگ آن اندک ضخیم تر و طولانی تر از ...
-
عناب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عُنّاب] 'annāb ۱. (زیستشناسی) میوهای بزرگتر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد؛ تبرخون.۲. (زیستشناسی) درخت این میوه با برگهای کوچک و ساقههای خاردار.۳. [قدیمی، مجاز] لب.
-
عناب
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: annâb طاری: annâb طامه ای: annâb طرقی: annâb کشه ای: annâb نطنزی: annâb
-
واژههای مشابه
-
Ziziphus jujuba
عناب رسمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای عناب به شکل درختچه به ارتفاع حداکثر 8 متر با شاخههای گسترده و سخت و سفت با پوست قهوهای و گوشوارکهای خارمانند و برگهایی به طول 1 تا 4 سانتیمتر و مستطیلیـ تخممرغی یا سرنیزهای پهن و نوکگرد یا تقریباً نوکتیز و دندانهای...
-
Ziziphus spina-christi, Christ's Thorn Jujube
عناب کنار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] درخت یا درختچۀ همیشهسبز یا خزانکننده به ارتفاع 3 تا 8 متر، خاردار با برگهای متناوب تخممرغی یا بیضوی یا مستطیلی یا گاه گرد و صاف یا با دندانۀ هلالی و گلهای سفید در حاشیه به قطر 4 تا 7 میلیمتر و با میوۀ شفت به قطر 1 تا 20 سانتیمت...