کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادی . [ ع ِ ](اِخ ) محمدبن محمدبن مصطفی عمادی حنفی کردی ، مکنی به ابوالسعود. فقیه و اصولی و مفسر و شاعر عثمانی در قرن دهم هَ . ق . رجوع به ابوالسعود (ابن محمد عمادی کردی ) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 11 ص 301. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 398. ا...
-
عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادی . [ ع ِ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبدالستار عمادی کُردَری حنفی ، ملقب به حافظالدین و شمس الائمة و مکنی به ابوالوجد. فقیه و اصولی بود. در هجدهم ذی قعده ٔ سال 599 هَ . ق . متولد شد و در نهم محرم سال 642 هَ . ق . در بخارادرگذشت . او راست : 1- الرد و ا...
-
عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادی .[ ع ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن محمد عمادی ، ملقب به شهاب الدین (1007 - 1078 هَ . ق .). وی از فضلای دمشق بوده و او را نظمی نیکو و رسائل و تعلیقاتی در تفسیر و فقه است . (از الاعلام زرکلی از خلاصة الاثر ج 2 ص 231).
-
عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادی .[ ع ِ ] (اِخ ) مصطفی بن جعفر عمادی رومی ، ملقب به صنعاﷲ. فقیه و مفسر اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هَ . ق . رجوع به صنعاﷲافندی و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 12 ص 245. هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 439.
-
واژههای مشابه
-
علی عمادی
لغتنامه دهخدا
علی عمادی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی . شاعر و فقیه و از بزرگان دمشق بود و مدتی سمت افتاء حنفیان را در آنجا به عهده داشت . تولدش در سال 1048 هَ . ق . و وفاتش در 1117 بوده است . (از الاعلام زرکلی از سلک الدرر ج 3 ص 196).
-
عمادالدین عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین عمادی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ع ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبدالواحدبن علی بن سرور مقدسی عمادی ، مکنی به ابواسحاق و ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادی (ابراهیم بن عبدالواحدبن ...) شود.
-
عمادالدین عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین عمادی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن محمد دمشقی عمادی حنفی ، ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادی (محمدبن محمد...) شود.
-
عمادی شهریاری
لغتنامه دهخدا
عمادی شهریاری . [ ع ِ ی ِ ش َ ] (اِخ ) (امیر...) از شعرای اواخر قرن ششم هَ . ق . است . در مورد نام و مولد این شاعر اختلاف بسیار است و گاه او را «عمادالدین غزنوی » و گاهی «عمادی غزنوی » گفته اند. و «عمادی » ظاهراً تخلصی است که شاعر از لقب «عمادالدوله ...
-
عمادی آباد
لغتنامه دهخدا
عمادی آباد. [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران ، بخش مرکزی شهرستان جیرفت . دارای 245 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
حامد عمادی
لغتنامه دهخدا
حامد عمادی . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) حامدبن علی بن ابراهیم عمادی دمشقی . وی مفتی و پسر مفتی دمشق بود. مولد بسال 1103 هَ . ق . در دمشق . وی در فقه و ادب و فرائض زبردست و سی وچهار سال با وقار و هیبت مفتی بود. مؤلفات بسیار دارد، از آن جمله است : «الفتاوی » ...
-
حامد عمادی
لغتنامه دهخدا
حامد عمادی . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) حامدبن محمد قونوی عمادی . مفتی روم . او راست : الفتاوی الحامدیه در فقه به مذهب ابوحنیفه که ابن عامد آنرا تنقیح و بنام تنقیح الفتاوی الحامدیة نامیده است . (معجم المطبوعات ص 739). چلبی گوید: فتاوای حامدیه در چهار مجلد اس...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی . رجوع به علی عمادی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْدی ] (اِخ ) محمدبن محمدبن محمد دمشقی عمادی حنفی ، ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادی (محمدبن ...) شود.
-
لامیدن
لغتنامه دهخدا
لامیدن . [ دَ ] (مص ) نالیدن ؟ : چند لامی عمادی از غم عشق دعوی عاشقی ز بی لامی است .عمادی شهریاری .