کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامه حصیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علامه ٔ بشر
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بشر. [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ ش َ ] (اِخ ) محمدبن حسن . رجوع به خواجه نصیر طوسی شود.
-
علامه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ ثانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل ، معروف به آقای بهبهانی ، و استاد اکبر، و مروح ملت ، و سیدالبشر، و علامه ٔ ثانی ، و محقق ثالث . او از شاگردان سیدصدرالدین قمی بود. پدرش نیز از فضلای عصر خودو از شاگردان شیخ جعفر قاضی و م...
-
علامه ٔ جزری
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ جزری . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ج َ زَ ] (اِخ ) مبارک بن ابی الکرام . رجوع به ابن اثیر و به علامه ابن اثیر شود.
-
علامه ٔ یمن
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ یمن . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) امیر ابوسعید نشوان بن سعیدبن نشوان حمیری ، معروف به قاضی [ و مکنی به ابوالحسن (ریحانة الادب ) ]. از اشراف و بزرگ زادگان و علمای یمن در قرن ششم هجری . وی شاعرو ادیب نیز بود. او خود را از نوادگان پادشا...
-
علامه بحرالعلوم
لغتنامه دهخدا
علامه بحرالعلوم . [ ع َل ْ لا م َ ب َ رُل ْ ع ُ ] (اِخ ) سیدمحمدمهدی طباطبائی بروجردی . رجوع به بحرالعلوم شود.
-
علامه بهبهانی
لغتنامه دهخدا
علامه بهبهانی . [ ع َل ْ لا م َ ب ِ ب َ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل . رجوع به علامه ٔ ثانی شود.
-
علامه تفتازانی
لغتنامه دهخدا
علامه تفتازانی . [ ع َل ْ لا م َ ت َ ] (اِخ ) سعدالدین مسعودبن عمر. حاشیه ای بر کشاف زمخشری نوشته است ، ولی آن را تمام نکرده و فقط تا سوره ٔ فتح نگاشته است (متوفی در سال 792 هَ . ق .). (کشف الظنون ). ونیز او را آثار دیگری است . رجوع به تفتازانی شود.
-
علامه توبلی
لغتنامه دهخدا
علامه توبلی . [ ع َل ْ لا م َ ت َ ب َ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان . رجوع به علامه ٔ بحرانی شود.
-
علامه حائری
لغتنامه دهخدا
علامه حائری . [ ع َل ْ لا م َ ءِ ] (اِخ ) حاج شیخ عبدالکریم بن محمدجعفر مهجردی یا میجردی یزدی حائری . از اجله ٔ علمای طراز اول این عصر می باشد. در سال 1276 هَ . ق . در دهی بنام «میجرد» از دهات یزد متولد شد. پس از تکمیل مقدمات علوم عربی و ادبی رهسپار ...
-
علامه حلی
لغتنامه دهخدا
علامه حلی . [ ع َل ْ لا م َ ح ِل ْلی ] (اِخ ) حسن بن سدیدالدین یوسف بن زین الدین علی بن مطهر حلی ، مکنی به ابومنصور و ابن مطهر، و ملقب به آیةاﷲ و جمال الدین و فاضل ، و معروف به علامه و علامةالدهر. از علمای شیعه ٔ امامیه ، فقیه و اصولی و محدث و رجالی ...
-
علامه دوانی
لغتنامه دهخدا
علامه دوانی . [ ع َل ْ لا م َ دَ ] (اِخ ) نام او بصورتهای مختلف ابن اسعد، ابن سعد، سعدالدین اسعد کازرونی دوانی صدیقی ، آمده است . ولی شهرت وی همه جا به علامه دوانی است . نسب او به ابوبکر خلیفه میرسد و از احفاد محمدبن ابوبکر است . وی حکیمی بود کامل و ...
-
علامه دهلوی
لغتنامه دهخدا
علامه دهلوی . [ ع َل ْ لا م َ دِ ل َ ] (اِخ ) ابن عنایت احمدخان متخلص به «کامل ». از علمای امامیه ٔ اوایل قرن 13 هجری هندوستان که در سال 1235 هَ . ق . وفات کرد. او راست : تنبیه اهل الکمال و الانصاف علی اختلال رجال اهل الخلاف ، که در آن اسامی رواتی را...
-
علامه رازی
لغتنامه دهخدا
علامه رازی . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن ابوجعفر بویهی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به قطب الدین وقطب المحققین . وی اهل ورامین از توابع ری بوده و نسبش به آل بویه میرسد. وی از شاگردان علامه ٔ حلی بود و قواعد علامه را با خط خود نوشته است . در طب...
-
علامه زبیدی
لغتنامه دهخدا
علامه زبیدی . [ ع َل ْ لا م َ زُ ب َ ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمان بن قاضی یوسف ، مکنی به ابوسرور و ملقب به شهاب الدین و صفی الدین . وی از بزرگان فقهای شافعی است که شیخ الاسلام زمان خویش بود. و دارای قریحه ٔ شاعری نیز بوده و گویند که روزی ه...
-
علامه زمخشری
لغتنامه دهخدا
علامه زمخشری . [ ع َل ْ لا م َ زَ م َ ش َ ] (اِخ ) محمودبن عمربن احمد خوارزمی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به جاراﷲ. رجوع به زمخشری شود.