کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاءالدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علاءالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: alā’oddin) (عربی) موجب بلندی آیین و کیش ؛ (در اعلام) نام بسیاری اشخاص در تاریخ .
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علأالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن بواب ، ابوالحسن علی بن هلال . خوشنویس عرب . رجوع به ابن بواب شود.
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) از بزرگ زادگان خراسان بود و در وزارت سلطان ابوسعید بهادرخان مدت هشت ماه خواجه غیاث الدین محمد شرکت نمود و پس از آن مستوفی دیوان شد. و وقتی که امیرعبدالرزاق که اول ملوک سربدار است در قریه ٔ باشتین خروج کر...
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن شاطر، علی بن ابراهیم . عالم ریاضی دمشق . رجوع به ابن شاطر و نیز به علی (ابن ابراهیم ...) شود.
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن ملیک حموی ، نام او علی بن محمدبن عبداﷲ. از شعرای عرب است که در حماة متولد شد و ادب را نزد فخر عثمان آموخت . دیوان النفحات الادبیة من الریاضة الحمویة از آثار اوست . تولد او بسال 840 هَ .ق . و وفاتش بسال 917 است و...
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن ناصرالدین ، نام او علی بن محمد طرابلسی است . و در جامع اموی دمشق امام بود. وفات وی در 1032 هَ .ق . اتفاق افتاد. او راست : سکب الانهر علی فرائض ملتقی الابحر، که آن را در 990 بپایان رسانده است . (کشف الظنون ).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن نفیس ، ابوالحسن علی بن ابی حزم . از اکابر اطبای اواخر قرن هفتم هجری است . رجوع به ابن نفیس شود.
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) اتابک یزد (شاه ...). هفتمین از اتابکان یزد که تا 662 هَ .ق . عهده دار اتابکی یزد بوده است . وی بعد از پدرش قطب الدین محمودشاه به اتابکی رسیده بود. (تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 402).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) احمد یلی (584 - 604 هَ . ق .). وی از ممدوحین نظامی گنجوی شاعر معروف است . و نواده ٔ او زوجه ٔ اتابک قزل ارسلان بن اوزبک آخرین ِ اتابکان آذربایجان است . (تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 126).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) حسین شاه . بیست وچهارمین تن از سلاطین بنگاله که از 899 تا 925 هَ .ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 227).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) حکمران قندوز، در زمان حمله ٔ چنگیز به ایران . وی با قریب هفت هزار نفر از ترکان قراختائی به لشکریان چنگیزی پیوسته و به جنگ با خوارزم شاه حاضر شد. (از تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 37).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی میکال (خواجه ...). وی به حسن خط مشهور و معروف بود. سالها در دیوان سلطان حسین میرزای تیموری اشتغال داشت و بعد به مقام وزارت رسید و بواسطه ٔ سلامت نفس و راستی و کوتاه دستی هرگز دچار مؤاخذه و مصادره نگشت و به اجل ...
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی بن ابی الحزم . رجوع به ابن نفیس شود.
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی شاه . سومین تن از سلاطین بنگاله ٔ غربی که از 740 تا746 هَ . ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 276).
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن تکش . رجوع به علاءالدین خوارزمشاهی شود.