کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشوی
لغتنامه دهخدا
عشوی . [ ع َ ش َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عَشیّه . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عشیة شود.
-
واژههای همآوا
-
اشوی
لغتنامه دهخدا
اشوی . [ اَش ْ وا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از شوی : و ما دول الایام نُعمی و ابؤساًبأجرح فی الاقوام منه و لا اشوی . بحتری .و رجوع به اجرح شود.
-
جستوجو در متن
-
اعشی
لغتنامه دهخدا
اعشی . [ اَ شا ] (ع ص ) شب کور. آن که شب و روز کم بیند، یا نابینا و منسوب به آن اعشوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی شب کور نیز آمده و آنکه شب و روز کم بیند. (آنندراج ). شبکور. و انثی عشواء. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). شبکور. (شرفنامه ٔ منیری...
-
عشیة
لغتنامه دهخدا
عشیة. [ ع َ شی ی َ ] (ع اِ) آخر روز. (منتهی الارب ). شبانگاه . (زمخشری ) (دستور اللغة). شبانگاه ، از نماز شام تا نماز خفتن . (دهار). به معنی «عشی ّ» است ، چنانکه گویند: أتیته عشیة أمس یا عشی أمس ، و برخی گویند عشیة مؤنث عشی است و عرب آن را به معن...