کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عشوا
/'ašvā/
معنی
شبکور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشوا
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . عشواء ] (ص .) مؤنث اعشی . 1 - شب کور. 2 - ماده شتری که جلوی خود را نبیند.
-
عشوا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عشواء] [قدیمی] 'ašvā شبکور.
-
واژههای همآوا
-
اشوع
لغتنامه دهخدا
اشوع . [ اَش ْ وَ ] (ع ص ) مرد ژولیده و پریشان موی . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در المنجد چنین است : آنکه موی ژولیده و تیره رنگ دارد. || اسبی که یکی از دو گونه ٔ آن سپید است . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (از المنجد). || (اِخ )...
-
جستوجو در متن
-
صراح
لغتنامه دهخدا
صراح . [ ص ُ ] (ع ص ) خالص هرچیز. (غیاث اللغات ). خالص و بی آمیغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). خالص . (نشوء اللغة ص 140) (مهذب الاسماء). محض . خالص . غیر مشوب : هر خبط عشوا و قولی بر عمیا کذب صراح و محض افتراء. (جهانگشای جوینی ).از صراحی خون صراح جوشی...