اشوع . [ اَش ْ وَ ] (ع ص ) مرد ژولیده و پریشان موی . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در المنجد چنین است : آنکه موی ژولیده و تیره رنگ دارد. || اسبی که یکی از دو گونه ٔ آن سپید است . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (از المنجد). || (اِخ ) نام نیای قاضی کوفه سعیدبن عمروبن اشوع که از ثقات بود. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.