کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزم داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عزم و اراده
فرهنگ گنجواژه
تصمیم.
-
عزم و حزم
فرهنگ گنجواژه
درایت.
-
جستوجو در متن
-
خیال داشتن
واژگان مترادف و متضاد
قصد داشتن، تصمیم داشتن، عزم داشتن
-
تصمیم داشتن
لغتنامه دهخدا
تصمیم داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) عزم داشتن . اراده داشتن . قصد داشتن : او تصمیم دارد که این کار را بکند.
-
purposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهداف، هدف، منظور، مقصود، قصد، غرض، عمد، نیت، مراد، عزم، سعی، در نظر داشتن، قصد داشتن
-
purpose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدف، منظور، مقصود، قصد، غرض، عمد، نیت، مراد، عزم، سعی، در نظر داشتن، قصد داشتن
-
نان به کمر داشتن
لغتنامه دهخدا
نان به کمر داشتن . [ ب ِ ک َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) توشه ٔ راه آماده داشتن . آماده ٔ سفر بودن . بسیجیده بودن . عزم سفر داشتن : زاد سفر به کودکی آورده از عدم همچون هلال نان به کمر داشتیم ما.فتوت (آنندراج ).
-
قصد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qasd ۱. آهنگ؛ عزم.۲. منظور؛ مقصود.۳. سوءِ نیت.〈 قصد داشتن: (مصدر متعدی) عزم و آهنگ داشتن.〈 قصد قربت: آهنگ کاری نیکو کردن با نیت تقرب به خدا.〈 قصد کردن: (مصدر لازم) آهنگ کردن؛ عزم کردن: ◻︎ کجا گویم که با این درد جانسوز...
-
هبا داشتن
لغتنامه دهخدا
هبا داشتن . [ هََ ت َ ] (مص مرکب ) تباه کردن . ضایع ساختن . از بین بردن . ناچیز کردن . نابود کردن . هبا کردن : هر عزم که محکم تر هر گنج که افزون ترفرمانش هبا دارد احسانش هدر دارد.امیر معزی (از ارمغان آصفی ).
-
هدف
دیکشنری عربی به فارسی
دانستن , فرض کردن , ارزيابي کردن , شمردن , رسيدن , ناءل شدن(به) , به نتيجه رسيدن , قراول رفتن , قصد داشتن , هدف گيري کردن , نشانه گرفتن() حدس , گمان , جهت , ميدان , مراد , راهنمايي , رهبري , نشان , هدف , مقصد , مقصود , عيني , معقول , قصد , عزم , منظو...
-
کمی
لغتنامه دهخدا
کمی . [ ک َم ْی ْ ] (ع مص ) نهان داشتن گواهی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة). پنهان داشتن گواهی خود را. (ناظم الاطباء). پنهان داشتن گواهی خود را و گوینداختصاص به گواهی ندارد. (از اقرب الموارد). || فروپوشیدن خود را در زره و خود. (...
-
قصد داشتن
لغتنامه دهخدا
قصد داشتن . [ ق َ ت َ ] (مص مرکب ) آهنگ داشتن . عزم : ولیکن ماه دارد قصد بالافروشُد آفتاب از کوه بابِل . منوچهری .قصد شکار داری با اتفاق بستان عزمی درست باید تا میکشد عنانت . سعدی . || میل . تمایل . دلبستگی به : هرکس که ز ما قصد جهان دارد از اوباش بس...
-
بر آن بودن
لغتنامه دهخدا
بر آن بودن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) اعتقاد داشتن . عقیده داشتن . معتقد بودن . بصدد بودن . عزم داشتن . تصمیم کردن . سر آن داشتن . آهنگ آن داشتن : بر آنست کاکنون به بندد ترابشاهی همی بد پسندد ترا. دقیقی .بر آنم که امروز پاسخ دهدچو پاسخ به آواز فرخ دهد. ...
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زَ م َ ] (ع مص ) زائد شدن انگشت از معتاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرگشته و بی خود شدن از ترس ، عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرگشته شدن و ترسیدن . (شرح قاموس ).سرگشته و آشفته شدن از ترس و دهشت داشتن . (ناظم الاطباء)...
-
نان در انبان
لغتنامه دهخدا
نان در انبان . [ دَ اَم ْ ] (ص مرکب ) مسافر. عازم سفر. آنکه به عزم سفر نان درانبان گذاشته و توشه ٔ راه برداشته است : منهیان ربع مسکون ز آبروی عدل توفتنه را پنجاه ساله نان در انبان یافته . انوری .بخل و کین را نان در انبان یافته .1 کاتب بلخی .- نان در ...