کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزف
لغتنامه دهخدا
عزف . [ ع َ ] (ع اِ) آواز پری ، و آن جرسی است که شبانه در صحراها شنیده میشود. (از منتهی الارب ). صوت جن . (اقرب الموارد).- عزف الریاح ؛ آوازهای باد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).|| بازی و لعب . (منتهی الارب ).
-
عزف
لغتنامه دهخدا
عزف . [ ع َ ] (ع مص ) پائیدن بر اکل و شرب . (از منتهی الارب ). ادامه دادن به خوردن و آشامیدن . (از اقرب الموارد). || جهیدن نای گلوی شتر وقت مرگ . (از منتهی الارب ): عزف البعیر؛ حنجره ٔشتر هنگام مردن جهید. || زهد پیشه کردن نفس از چیزی و منصرف شدن از آ...
-
عزف
لغتنامه دهخدا
عزف . [ ع َ] (اِخ ) آبی است ازآن ِ بنی نصربن معاویه ، که بین آن و شَعفَین مسافت چهار میل است . (از معجم البلدان ).
-
عزف
لغتنامه دهخدا
عزف . [ ع ُ ] (ع اِ) کبوتر طورانی . (منتهی الارب ). حمام و کبوتر طورانی ، یعنی وحشی . (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
عزف منفرد
دیکشنری عربی به فارسی
تک , تک نوازي , تک خواني , بطور انفرادي
-
واژههای همآوا
-
عذف
لغتنامه دهخدا
عذف . [ ع َ ] (ع مص ) خوردن . (از اقرب الموارد) (از قطرالمحیط) (منتهی الارب ).
-
ازف
لغتنامه دهخدا
ازف . [ اَ زَ ] (ع مص ) نزدیک رسیدن وقت کاری . اُزوف . نزدیک آمدن . (زوزنی ). نزدیک شدن کوچ . قوله تعالی : ازفت الاَّزفة (قرآن 57/53)؛ نزدیک رسید قیامت . || شتافتن . شتاب کردن . ازوف : اَزف الرجل ؛ بشتافت مرد. || مندمل شدن جراحت : ازف الجرح ُ. || (اِ...
-
ازف
لغتنامه دهخدا
ازف . [ اَ زَف ف ] (ع ص ) هَیْق ٌ ازف ؛ شترمرغ نر بسیار پرریزه دار. شترمرغ بسیارزف بهم پیچیده . (منتهی الارب ).
-
ازف
لغتنامه دهخدا
ازف .[ اَ زُ ] (اِخ ) اَزُوْ. شهری در اوکرانی ، واقع در کنار دریای ازف ، در مصب دُن ، دارای 17000 تن سکنه .
-
جستوجو در متن
-
تک خوانی
دیکشنری فارسی به عربی
عزف منفرد
-
بطور انفرادی
دیکشنری فارسی به عربی
عزف منفرد
-
تک نوازی
دیکشنری فارسی به عربی
رواية , عزف منفرد